چهارشنبه، بهمن ۰۶، ۱۳۹۵

داستان تق و لقی ما ایرانیها و کارهای جناب آقای ترامپ

واژه تق و لق در لغتنامه دهخدا به معنی بازار کساد یا مغازه بی مشتریه ولی چیزی که من از کاربرد اصطلاح تق و لق تو ذهنمه یکم با نظر آقای دهخدا فرق داره. یادمه مدرسه که می رفتیم معمولا هفته اول مهر کلاسها تق و لق بودن. یه هفته آخر مونده به امتحانات ثلث دوباره کلاسها تق و لق بودن. ثلث دوم که با مراسم شب عید و خرید و ... همراه بود یکم زودتر تق و لق میشد. ماه فروردین کلا همه چی تق و لق بود. بعدا که رفتیم دانشگاه به جای یه هفته، یه ماه اول کلاسها تق و لق بود و این تق و لقی برای بعضی کلاسها و استادها تا آخر ترم ادامه پیدا می کرد. بعدا که وارد به اصطلاح بازار کار شدیم خب معلومه دیگه، دو ماه اسفند و فروردین جزو زمانهای تق و لقی به حساب میومد. خلاصه بد جوری به این تق و لقی عادت کرده بودیم و انتظار داشتیم همه چی با تق و لقی شروع بشه.
یادمه اولین هفته ای که تو ایتالیا دانشگاه رفتم همه ایرانیها متعجب بودیم که چرا اینا از اول سفت و سخت شروع به کار می کنن. هیچ کلاسی بدون اطلاع قبلی کنسل نمیشد. استادها قبل از شروع ترم سیلابس درسی رو با جزئیات تمام در سایت دانشگاه قرار می دادن به اضافه کتابهایی که باید از کتابخونه بگیریم. یادمه سال اول هیج وقت موفق نشدیم از کتابخونه کتاب بگیریم چون قبل از شروع کلاسها ایتالیائیها همشونو برده بودن. بعضی از ایرانیها حتی تا آخر زمان فارغ التحصیلیشون اصلا نمی دونستن چجوری باید با کارت دانشجویی وارد کتابخونه بشن چه برسه به اینکه از قبل کتاب رزرو کنن. غیبت بسه. بعدا که یکم با سیستم آشنا شدم دیدم کار خیلی سختی هم نیست. تعداد جلسات کلاسها معلومه، درسی هم که باید داده بشه معلومه. خب کافیه یه تقویم ورداری و یه برنامه ریزی ساده انجام بدی و بهش عمل کنی
خب این از ایتالیا که تازه همه می گفتن خیلی شبیه ما ایرانیان و از کار می دزدن و عاطفی و خون گرمن، دروغ میگن، پشت سرت حرف می زنن و... وقتی اومدم امریکا، روز اولی که رفتم دانشگاه UCLA از دیدن حجم فعالیتی که در روز اول داشت تو دانشگاه انجام میشد شوکه شدم. انگار همه چی با صد درصد توان شروع به کار کرده بود و داشت به شدت با گذر زمان رقابت میکرد. از فعالیت ورزشی گرفته تا تئاتر و کنسرت و فیلم و هزار تا کار دیگه. محوطه دانشگاه UCLA وقتی کلاسها تعطیل میشن دقیقا شبیه اطراف لونه مورچه میشه. نزدیک چهل هزار دانشجو بدو بدو خودشونو از این کلاس به اون کلاس میرسونن و چون خود محوطه به وسعت یه شهر کوچیکه این جابجائیها کلی شلوغی و همهمه بوجود میاره. 
خلاصه، بالاخره عادت کردم که تو محیط دانشگاهی اینجا خبری از تق و لقی نیست و همه چی بر طبق زمان بندی قبلی انجام میشه ولی مغزم هنوز این مساله رو به فعالیتهای سیاسی بسط نداده بود. این همه وقت هی میشنیدیم که ترامپ می گفت میام دیوار می کشم بین مکزیک و امریکا، مسلمونها رو بیرون می کنم، معاهده های تجاری رو فسخ می کنم و... با خودم فکر می کردم اوه تا ترامپ بخواد همه این کارها رو انجام بده کلی طول می کشه (و هیچ ایده ای در مورد طول مدت این کلی نداشتم). با عرض تعجب فراوان دیدیم که جناب آقای ترامپ هنوز یه هفته نیست وارد کاخ سفید شده به نصف وعده های انتخاباتیش عمل کرد. اینجا بود که فهمیدم تو امریکا سیاست هم مثل دانشگاه تق و لقی نداره. خلاصه حالا من موندم و یه اقامت از دست رفته ایتالیا و یه ویزای امریکا که ظاهرا فعلا تا سی روز آینده به درد لای جرز دیوار هم نمیخوره.

۱ نظر: