شنبه، اردیبهشت ۱۶، ۱۳۹۶

2- فیگور

فیگور عبارت است از عنصر یا شکلی که در صفحه، بوم یا هر پس زمینه دیگری قرار گرفته باشد. به فضای روی آن صفحه، زمینه می گویند. فیگور را با کلماتی مانند شئ، فرم، عنصر، المان و یا شکل مثبت و متناوبا، زمینه را، با کلماتی مانند فضا، فضای باقی مانده، فضای سفید یا زمین تعریف میکنند.    

برگرفته از کتاب 101 نکته ای که در مدرسه معماری آموختم نوشته Matthew Frederick




کلمه فیگور فارسی نیست اما هر چه فکر کردم نتوانستم کلمه فارسی مناسبی پیدا کنم که تمام معانی فیگور را در بر داشته باشد. از کلمه پیکر یا پیکره بیشتر برای بدن انسان استفاده می شود. کلمه نقش خیلی کلی بوده و بیشتر معنی pattern می دهد. کلمه های دیگری مانند صورت، فرم و طرح هم در فارسی معنی مشخص خود را دارند. بنابراین تصمیم گرفتم تا پیدا شدن لغتی مناسب تر، همان فیگور را استفاده کنم.

سه‌شنبه، اردیبهشت ۱۲، ۱۳۹۶

1- چگونه خط بکشیم

1- معماران خطوط مختلفی را برای بیان منظورشان به کار می برند اما خط مخصوص معماری، با تاکید بر ابتدا و انتهای آن رسم می شود. اینکار، جایگاه خط را در صفحه مشخص کرده و باعث می شود که طرح مورد نظر، ایده اش را با قدرت و اعتماد به نفس بیشتری بیان کند. اگر انتهای خطهایتان کمرنگ باشند، طرحتان ضعیف و نا معلوم به نظر می رسد. برای یادگیری کشیدن خطهای قوی، ابتدا و انتهای هر ضرب قلم را کمی گرد کنید یا برگردانید. 
2- محل برخورد خطها را کمی امتداد دهید. این کار باعث می شود که گوشه ها به طرز نا مناسبی گرد به نظر نرسند. 
3- در زمان اسکیس زدن، امتداد مسیرخطتان بر روی کاغذ را "کرکی" نکنید - یعنی یک خط نا معین، متشکل از قطعات کوتاه روی هم قرار گرفته نکشید. به جای آن، مدادتان را از ابتدا تا انتهای خط به صورتی کنترل شده و روان حرکت دهید. ممکن است کشیدن یک خط کمکی کمرنگ، قبل از خط نهایی بسیار مفید باشد. هنگامیکه طرحتان تکمیل شد، خطوط کمکی را پاک نکنید - آنها به کارتان جان داده و شخصیت می بخشند.

برگرفته از کتاب 101 نکته ای که در مدرسه معماری آموختم نوشته Matthew Frederick



دوشنبه، اردیبهشت ۱۱، ۱۳۹۶

انتخاب کتابی جدید برای ترجمه

مدتیست کتاب جالب و کوچکی به نام "101 نکته که در مدرسه معماری آموختم" را در کتابفوشیها و کتابخانه های مختلف می بینم و چند دقیقه ای را صرف ورق زدن صفحات آن می کنم. کتاب بسیار حالب و آموزنده ایست. در سال 2007 توسط دانشگاه MIT چاپ شده و احتمالا به فارسی هم ترجمه شده باشد. برای یادگیری فن ترجمه و همچنین تحقق هدف اصلی، یعنی ترجمه سلیس و قابل فهم متون تخصصی معماری، هر روز یک صفحه از این کتاب را ترجمه کرده و در حین ترجمه، هرگاه نکته جالبی به ذهنم برسد، آنرا اضافه خواهم کرد. نویسنده این کتاب آقای Matthew Frederick می باشد که در مقدمه کتاب که در فرصتی دیگر ترجمه خواهم کرد، علم معماری و دردسرهای دانشجویان معماری را با چشم اندازی جدید توصیف کرده است.

اینهم خود کتاب 


شنبه، اردیبهشت ۰۹، ۱۳۹۶

معماری برای ما چه می کند؟

پاسخ کوتاه: آسایش، شادی، ثبات و حس همراهی به ارمغان می آورد.

پاسخ طولانی: نمی توان هر فضایی را با انسانها پر کرد. در تمام شهرها و تا ابد، خیابانهای نیمه خالی به عنوان جزیی جدایی ناپذیر از آنها باقی خواهند ماند. در بیرون شهر، این خالی بودن  بیشتر احساس می شود. در آنجا، وقتی بیش از هر زمان دیگری به آن احتیاج دارید، معماری، با حضور افرادی که قبلا در آنجا بوده اند و وعده آمدن افرادی که در فاصله زمانی نه چندان زیادی خواهند آمد، در کنارتان است. حتی اگر در حال حاضر تنها باشید. معماری فقط توسعه بافت شهری نیست. بسیار بیشتر از شعار ساخت "محلی برای ملاقات" است. معماری، تقسیم آسایشیست که بودن در جوامع انسانی، به ارمغان می آورد.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 

این آخرین سوال کتاب " معماری چیست؟ و صد سوال دیگر" نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh بود و بعد از نزدیک چهار ماه، ترجمه آن به پایان رسید. امیدوارم در آینده فرصت چاپ آنرا داشته باشم. نویسندگان کتاب دو معمار سوئدی هستند که در تلاشند معماری را بهتر کنند - Rasmus با کلمات و Gert با عمل. یکی از آنها، اغلب با توسل به تاریخ معماری، تلاش کرده است تا نشان دهد چرا ساختمانها اینگونه اند. در عین حال، دیگری در سوئد و جاهای دیگر ساختمانهای بسیاری طراحی کرده است. آندو، قبلا هم کتابهایی مانند Crucial Words: Conditions for Contemporary Architecture با هم نوشته اند. با آنها می توانید با آدرسهای ایمیل زیر تماس بگیرید.
rasmus.waern@wingardhs.se
gert.wingardh@wingardhs.se

Rasmus Waern (چپ) و Gert Wingardh (راست)


جمعه، اردیبهشت ۰۸، ۱۳۹۶

آیا پیشنهادی در مورد اینکه چگونه می توان خانه را کمی زیباتر کرد دارید؟

پاسخ کوتاه: تضاد را با هماهنگی امتحان کنید.

پاسخ طولانی: اجازه دهید بچه ها نزدیکترین اتاق را به در ورودی اختیار کنند. آنها کسانی هستند که فعالترین زندگی اجتماعی را دارند. در داخل اتاقها راه نروید، در عوض سعی کنید با درست کردن مسیری قابل پیاده روی، امکان قدم زدن دور کل خانه را بوجود آورید. احساس رهایی خیلی خوبی می دهد (برای بعضی خانه های امریکایی ممکن است کار کند اما برای خانه های تهران، خیر). داشتن فضای معقول و متناسب (حد اقل یک متر) بین سینک و اجاق گاز بسیار خوب است. در صورت امکان، پلان خانه را طوری طراحی کنید که خطوط دید جالبی در راستای فضاهای داخلی آن بوجود آید. اجازه ورود نور روز از بیشترین جهات ممکن هم کیفیتی بسیار مطلوب است. اتاقهایی که رو به نور سرد صبحگاهی هستند، می توانند رنگهای سرد و آنهایی که رو به نور گرم بعد از ظهرند، رنگهای گرم داشته باشند. تغییر ارتفاع سقف، بعد جدیدی به فضاهای خانه اضافه می کند. وقار سقف بلند و صمصمیت  سقف کوتاه  یک اتاق را با هیچ ترفند دیگری نمی توان بوجود آورد. ساختن یک تاقچه کوچک در دیواری بزرگ هم همیشه جواب می دهد.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 


آدولف لوس، معمار معروف اتریشی از تغییر ارتفاغ  در طراحی ساختمانهایش زیاد استفاده می کرد.


 در طراحی این خانه که 3.5 متر بیشتر عرض ندارد، معمار ژاپنی استفاده هوشمندانه ای از تغییر ارتفاع کرده است.
نمایی دیگر از خانه ژاپنی 3.5 متری


پنجشنبه، اردیبهشت ۰۷، ۱۳۹۶

سیاهه ای از تمام کیفیتهای مطلوب، چگونه باید می بود؟

پاسخ کوتاه: متناقض.

پاسخ طولانی: معماری به واسطه دستچین کردن بوجود می آید. ساختمانهای زیبا، جلوی دید را می گیرند. نماهای شیک و نازک اتلاف انرژی بالایی دارند. فضاهای محصور دلپذیر، باعث می شوند که مردم کوتاه ترین مسیر را برای رد شدن انتخاب نکنند. ساختمانهای یادواره ای (monumental) باعث حقیر شدن ساختمانهای اطرافشان می شوند. انتخاب کردن ساده نیست. یک سیاهه هرگز نمی تواند حق انتخابها را ارزیابی کند، فقط تجربه می تواند این کار را انجام دهد و علاوه بر این، فهرستهای مختلف کنترل کیفیت و اجازه های ساخت هم پایانی ندارند. تیک زدن صرف تک تک اقلام موجود در این فهرستها به هیچ وجه کافی نیست. همه ساختمانهایی که امروزه ساخته می شوند باید مراحل پیچیده و دشوار کنترل کیفیت را طی کنند اما نه لزوما به این معنی  که تمام معماریهای ساخته شده مطابق نیازهای کنترل کیفیت خوبند.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 




دوشنبه، فروردین ۲۸، ۱۳۹۶

آیا طبیعیتر نبود اگر ساختمانها کمی نرمتر بودند؟

پاسخ کوتاه: خط افق صاف هم متعلق به طبیعت است.

پاسخ طولانی: رویای ساخت ساختمانهایی مانند صدف حلزون برای انسان، عمری به قدمت خود معماری دارد. در عین حال، استفاده از خطوط صاف و عمودی هم به همان اندازه معقول است. و اینجا به تضاد ابدی و اساسی معماری می رسیم. استادان سازنده دوره گوتیک، عقایدی داشتند فراتر استفاده از خطوط صاف و زوایای قائمه. فن آوری قرن بیستم، ابتدا با سبک آرت نوو و سپس با ظهور شکلهای مرجان مانند کامپیوتری، توسط فرمهای منحنی و خطوط پیچ در پیچ شکل گرفته است. اما جستجو برای معماری ارگانیک، لزوما قرار نیست ما را به سمت اشکال مواج موجودات دریایی سوق دهد. دنیا همینطوری هم به اندازه کافی پیچیدگی دارد. هدف، طراحی فرمی است که متناسب باشد نه فرو کردن زورکی پایه گرد در سوراخ مربع.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 

ایستگاه متروی Abbesse در محله مونمارت پاریس، کار Hector Guimard،  یکی از معروفترین مثالهای سبک آرت نوو می باشد.
مثال معروف دیگر سبک آرت نوو، Hotel Tassel، کار Victor Horta
اینهم یک صدف حلزون برای زندگی انسان به اسم ناتیلوس ساخت شرکت معماری Senosiain Arquitectos
اینهم نمای داخلی ناتیلوس
حمام و دستشویی ناتیلوس
نمایی دیگر از ناتیلوس
اینهم نما و برش ناتیلوس

یک روز بدون موبایل

     امروز صبح درست لحظه ای که سوار اولین اتوبوس شدم، فهمیدم که گوشی موبایلمو جا گذاشتم. افکار،  تصاویر ذهنی و گزینه هایی که در کسری از ثانیه از جلوی چشمم رد شد  خیلی جالب بود. هنوز برای پیاده شدن فرصت داشتم. در این صورت، اتوبوس بعدی سی و پنج دقیقه دیرتر میومد و با توجه به افزایش ترافیک، تقریبا یک ساعت دیرتر می رسیدم دانشگاه. گزینه دیر رسیدن را به سرعت حذف کرده و به این مساله فکر کردم که در صورت نداشتن موبایل چه اتفاقی می افته. منتظر تماس مهمی نیستم و با کسی هم نمی خوام تماس بگیرم. پس اتفاق خاصی نمی افته. تصمیم گرفتم که اصلا به این موضوع فکر نکنم و روزمو مثل روزهای دیگه با مرور لغتهای جدید برای امتحان GRE شروع کنم. جالب بود که بعد از خوندن هر لغت، فکر نداشتم موبایل وارد ذهنم می شد و متعاقب آن افکار عجیب و غریب دیگه: اگه دوچرخم موقع برگشت پنچر بشه چیکار کنم؟ اگه ساعت ده شب اتفاقی بیفته و مجبور بشم با کسی تماس بگیرم چی؟ من هرجا میرم دوچرخه باهامه. وسایل اولیه پنچری هم همیشه تو کوله پشتیم پیدا میشه. ولی گذشته از همه اینها، گزینه آخری که تا حالا ازش استفاده نکردم تاکسی تلفنی یا لیفت یا اوبره. همین خودش یه آرامش ذهنی میده. بعدش به این مساله فکر کردم که من بیشتر از یکساله که همین برنامه هر روزمه و هیچ اتفاق خاصی نیفتاده پس دلیلی نداره که امروز هم بیفته. میرم سراغ لغت بعدی. حالا همش خاطرات زمانی که موبایل وجود نداشت وارد ذهنم میشه. یاد اولین سالهای ایتالیا می افتم. اون موقع هنوز اینترنت رو گوشی موبایل وجود نداشت. خدمات هم خیلی گرون بود. دولت ایتالیا هم مالیات سنگینی بابت استفاده از موبایل از مشتری می گرفت (اونوقت همش به مخابرات ایران گیر می دادیم). اگه می خواستیم 5 یورو تو گوشیمون پول بریزیم، باید 6 یورو می دادیم. برای 10 یورو، میشد 11.5. درصد دقیقش یادم نیست. اون موقع هنوز سیستم دقیقه مجانی و صحبت با خارج مجانی و  تکست مجانی هم وجود نداشت. برای هر SMS نزدیک سی سنت پول می دادیم. خلاصه، هدفم از گفتن همه این داستانها این بود که به این نکته برسم که یکی از بچه ها کشف کرده بود که از توی سایت اپراتور TIM (که اون موقع به صرفه ترین اپراتور بود و همه ایرانی ها TIM داشتن)، می تونیم ده تا SMS مجانی در روز بفرستیم. خلاصه یه مدت کارمون این شده بود که حتما یه جورایی این جیره روزی ده تا SMS را به هر بدبختی شده استفاده کنیم که یه وقت سرمون کلاه نره. امروز بهتره از قید خوندن لغت بگذرم و به خاطرات روزهای بی موبایلی فکر کنم. جالب تره. 

جمعه، فروردین ۲۵، ۱۳۹۶

چه کسی در مورد معماری بودن ساختمانی تصمیم می گیرد؟

پاسخ کوتاه: معتمدین، منتخبین و سرمایه داران.

پاسخ طولانی: چه خوب می شد اگر می توانستیم بگوئیم همه، اما واقعا به این سادگی نیست. در بسیاری از زمینه ها، در نهایت یک نفر تصمیم گیرنده است. در شهرداریها، باستان شناسان و معماران طرح کلی قسمتهایی که ارزش حفاظت دارند، و اینکه چه چیزی می تواند اجازه ساخت بگیرد را تهیه می کنند. علیرغم تجربه و تخصص آنها، این دو گروه معمولا به تفاهم نمی رسند. باستانشناسان از لایه های تاریخی موجود دفاع می کنند در حالیکه معماران می خواهند لایه های جدید بوجود آورند. خوشبختانه، هر دو آنها در مسیر منفعت عمومی گام بر می دارند، اما همیشه استدلال معماران غیر عملیتر و انتزاعی تر است. چالش رسیدن به توافق در مورد اینکه چه چیزی معماریست، نمی تواند با پرسش "چه چیزی می تواند به معماری تبدیل شود" مقایسه شود. این مساله نقطه عطف تخصص معماریست.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 

تصاویر ذهنی

     وقتی در زمینه موضوعی به مغزمان رجوع می کنیم، جوابی که از آن می گیریم وابسته به تک تک تجارب و خاطره های از پیش ساخته و پرداخته مان می باشد. واضح تر بگویم، با دیدن هر فیلم، خواندن هر کتاب، دیدن هر شهر جدید، تجارب روزمره، برخوردهایی که با افراد مختلف آشنا یا ناآشنا در طول روز می کنیم، هم صحبت شدن و یا حتی گوش سپردن به مکالمه دو مسافر دیگر در اتوبوس، همه و همه در گرفتن جوابی که در جمله اول گفتم موثرند. 
     بعضی از این تصاویر و تجربه ها را می توان به خاطره ها و تجارب مهم تر یا بهتر بگویم تاثیر گذار تر مرتبط کرد. این تاثیر گذاری و اهمیت بیشتر خود می تواند دلایل متعددی داشته باشد. تجربه یک سفر چند هفته ای مثلا به اروپا می تواند تاثیری به مراتب مهمتر از یک دوره زندگی چند ساله داشته باشد. شاید دلیل آن این باشد که مغزمان را از قبل برای ذخیره تصاویر این اتفاق خاص یا این دوره زمانی، آماده کرده بودیم. این آمادگی به مراتب می تواند ناشی از هیجانی باشد که قبل از سفر برای مدتی داشته ایم و این آمادگی باعث شده که تصاویری که در ذهنمان ثبت می شود مثلا طیف رنگی بالاتری نسبت به تصاویر ثبت شده از یک سفر شهرستان داشته باشد. در چند سال آینده، در زمان رجوع به این تصاویر، شاید همین تفاوت رنگ باعث شود که برای مدت زمان طولانی تر و با دقت بالاتر (بهتر است بگوئیم با دقت متفاوت تری) جزئیات بیشتری از آنها را به خاطر آوریم. 
     حال مثالهای فرضی زیر را برای ثبت تصاویر شهری مانند ونیز را در نظر بگیریم: 
     1- یک دانشجوی معماری که برای چندین سال در کتابهای تاریخ، با ساختمانهای شهر آشنا شده ولی هنوز آنها را ندیده است.      2- یک اپراتور کامپیوتر که به موسیقی کلاسیک علاقمند است و هر روز در زمان کار به برنامه رادیویی موسیقی کلاسیکی که اطلاعات کمی هم در مورد قطعات پخش شده می دهد گوش می سپارد و تمام تصاویر ذهنی که از ونیز دارد مرتبط است با موسیقی دوره رنسانس و باروک، ویوالدی، قطعات ویولن و حال و هوای کنسرتهای کلاسیک (چرا که در زمان بیکاری، فیلمهای این کنسرتها را هم از یوتیوب نگاه می کند). 
     3- راننده کامیونی که یکی از دوستانش به تازگی از سفر اروپا برگشته و توضیحات راهنمای توریستی و  چند عکس گرفته شده در میدان سن مارکو را به دوستش نشان داده است. 
     دقیقا به اندازه تمام انسانهای روی زمین می توان تصویر ذهنی متفاوتی از یک موضوع واحد داشت چرا که تجارب قبلی این اشخاص با هم متفاوت است. حتی دوقلوهایی که تمام طول زندگیشان باهم بوده اند و پیشینه تحصیلی و ژنتیکی یکسانی دارند، تصاویر متفاوتی از یک موضوع خواهند داشت. فقط کافیست تصور کنیم که این دوقلوها در زمان رفتن به مدرسه، هر کدام تصاویر پنجره سمت خود را دقیق تر نگاه می کنند و در یکی از روزها، تصادفی در میدان دید یکی از این پنجره ها اتفاق می افتد که دیگری آنرا نمی بیند. همین مساله باعث ایجاد یک جدایی در ذهن آندو شده و از این لحظه به بعد، مسیر ذهنی آنها متفاوت خواهد بود. تصور کنید مسائل دیگری مانند جنسیت، نژاد، درآمد خانوادگی، محل زندگی، کشور و... چقدر زاویه دیدمان را نسبت به هر انسان دیگری متفاوت می کند. 
     همه اینها را گفتم که به یک مساله برسم. تصور کنید در آینده به واسطه پیشرفت علم و تکنولوژی، بتوان این تصاویر ذهنی را مثلا به روی صفحه مانیتور آورد. 
     به تصویر ذهنی خود از شهر پاریس فکر کنید. تصویر ذهنی من نه برج ایفل، نه موزه لوور، نه کلیسای نتردام، نه رودخانه سن و نه منظره کافه های کنار خیابان محله مونمارت است. بلکه تصویر آسانسور و دستشویی هتلی به نام آندره گیل است که در اولین سفرم به پاریس در آن اقامت کردم. آسانسور آن به حدی کوچک بود که باید به پهلو واردش می شدیم. تنگی دستشویی اتاق را نمی توانم توصیف کنم.
     یک مرحله بالاتر، تصور کنید که این تصاویر ذهنی را مستقیم به ذهن همدیگر بفرستیم. در آنصورت باید همیشه گرانترین و بهترین برنامه آنتی ویروس را در مغزمان نصب کنیم و گرنه خودتان بهتر می دانید چه اتفاقی خواهد افتاد. 
  

پنجشنبه، فروردین ۲۴، ۱۳۹۶

آیا تفاوتی بین یک جاده و یک خیابان وجود دارد؟

پاسخ کوتاه: جاده ها سریع ترند؛ خیابانها کند تر.

پاسخ طولانی: هیچ کدام از تصمیم گیریهایی که در مورد شهرمان می گیریم به اندازه آنهایی که مشخص کننده نحوه جابجایی مان در آنها هستند، اهمیت ندارند. در دهه 30 میلادی، پلهای عابر پیاده کم ارتفاع و کوتاهی که در اکثر شهرها، کرانه های رودخانه ها را به هم می پیوستند، کم کم جایشان را به پلهای طولانی و مرتفع مخصوص حرکت اتومبیلها دادند. اینکار، جاده ها را به دل شهرها وارد کرد. در حالیکه یک خیابان دارای مقاصد گوناگونیست، یک جاده تنها دو مقصد را به هم می پیوندد. با ظهور پلهای جدید و دور گرهای ورود و خروج به آنها، آن دو مقصد می توانند بسیار دور از هم و نامناسب برای عابر پیاده قرار بگیرند. این مساله، به نوبه خود، شکل دهنده اکثر محیطهای ساخت دست بشر شد. هیچ چیز به اندازه اتومبیل بر ساخت شهرهای جدید تاثیر نگذاشته است.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 


این مساله در شهری مانند لوس آنجلس (غیر از هسته مرکزی آن که به مراتب بسیار کوچک است)، که کلا بعد از اختراع اتومبیل و مخصوص آن ساخته شده، بسیار مشهود تر است. جابجایی در اکثر مناطق این شهر، بدون اتومبیل امکان ندارد. شاید برای کسی که در شهرهای اروپایی زندگی کرده، اسن مساله عجیب باشد ولی اکثر تاسیسات این شهر اصلا ورودی عابر پیاده ندارند. حتی بعضی از مغازه های رو به خیابان، با وجود داشتن در ورودی در پیاده رو، آنره بسته اند و در ورودی اصلی آنها در پشت ساختمان و از طریق پارکینگ می باشد و همین مساله باعث می شود که افراد بی خانمان در فرورفتگیهای دربهای ورودی این مغازه ها جا خوش کنند. در بسیاری از مواقع، مقصد دقیقا زیر پنجره خانه شماست ولی به دلیل نبود مسیر عابر پیاده، و بزرگ بودن بیش از اندازه بلوکهای شهری (مساله بزرگی بلوکهای شهری هم باعث خستگی و هم عدم جذابیت برای عابران پیاده می شود)، برای رفتن به آنجا باید کل بلوک مورد نظر را دور زده و از پشت وارد شوید. مساله دیگری که باعث می شود شهر لوس آنجلس تا این اندازه برای عابران پیاده دلسرد کننده باشد اینست که مغازه ها و خرده فروشیها در تمام خیابانهای شهر پراکنده نیستند. در یک محله شهری، دو یا سه خیابان اصلی کلا برای استفاده تجاری ساخته شده و در آنها خانه ای وجود ندارد. در این خیابانها، اندازه بلوکها بزرگتر بوده و یک کوچه فرعی در پشت آنها قرار دارد که مخصوص ورود اتومبیلها به پارکینگهای این مغازه هاست. همین تفکیک مغازه و خانه باعث شده که هیچ کس به هیچ دلیلی غیر از ورزش و گرداندن سگ، پیاده از خانه خارج نشود. در این شهر می توان ساعتها بدون برخورد با انسان دیگری، راه رفت. در سالهای اخیر و به خصوص با مطرح شدن مساله توسعه پایدار (sustainability)، این نوع سبک زندگی دیگر صرفه اقتصادی ندارد. به همین دلیل شهر لوس آنجلس در سالهای اخیر سرمایه گذاریهای کلان متعددی برای توسعه سیستم حمل و نقل عمومی شهری، فضای سبز و زندگی در آپارتمانها و مجتمعهای مسکونی به جای خانه های تک خانواده انجام داده است. هسته مرکزی لوس آنجلس به سرعت در حال تبدیل از یک شهر متروک و دلگیر، به یک شهر پر شور پر تحرک است و این مساله باعث شده که قیمت زمین در بافت مرکزی شهر به شدت بالا رفته و معضل دیگری به نام gentrification بوجود آید. 


دور نمای هسته مرکزی شهر لوس آنجلس.


سه‌شنبه، فروردین ۲۲، ۱۳۹۶

آیا پاسخ در محیط اطراف نهفته است؟

پاسخ کوتاه: به هر حال، هر سایتی در نتیجه کار معمار، باید بهتر از قبل باشد.

پاسخ طولانی: اینکه ساختمانهای جدید باید با محیط اطراف خود هماهنگ باشند، تفسیر نسبتا جدیدیست که برای اولین بار در دهه پنجاه میلادی و در شهر میلان وارد بحث معماری شد. این نظریه، در نهایت تاثیر عظیمی بر سیاست گذاران، چه در سطح ملی و چه بین المللی گذاشت. در عین حال، عاری از نقص نیست. همیشه این خطر وجود دارد که ضمیمه جدید، نسخه کم کیفیتی از آنچه در زمینه وجود دارد باشد. اگر محیطی بیش از حد دلتنگ کننده باشد، معمار نیاز دارد که از قید آن رها شود. همیشه باید این سوال را مطرح کرد که: باید از چه عناصری تبعیت کرد؟ استادان عصر باروک در رم، هیچ اشکالی ندیدند که همه چیز را به یکباره از ابتدا بازآفرینی کنند. با استفاده از ابتکار و تخیل، یک معماری کاملا جدید را در بافت قدیمی شهر وارد کردند. گوش سپردن و صحبت کردن به طور همزمان، سخت تر از آن چیزیست که تصورش را می کنید.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 


اگر بخواهیم سبک باروک را در چند جمله خلاصه کنیم، مهمترین مشخصه های آن در شهرسازی عبارتند از خیابانهای عریض و مستقیمی که در دو انتهای آنها بنای یادبود مشخصی ساخته می شود که از فاصله دور قابل رویت است. در اصطلاح معماری، در آکس قرار دارد. در ابعاد ساختمان، استفاده از اشکال منحنی چه در پلان و نما (مخصوصا بیضی) و داشتن فرو رفتگی و بر آمدگی زیاد در نما که باعث ایجاد سایه روشن بسیار مشخصی می شود، از مشخصه های اصلی این سبک می باشند. عناصر تزئینی آن هم کاملا مشخصند که در اینجا به آن نمی پردازم. 

میدان سن پیتر در رم ساخت برنینی یکی از شاهکارهای عصر باروک می باشد.
نمونه ای از معماری باروک در رم.
نقشه رم. خطوط سیاه نشان دهنده خیابانهایی هستند که در عصر باروک در بافت قرون وسطای شهر ایجاد شدند. 

دوشنبه، فروردین ۲۱، ۱۳۹۶

معنی کلمه معمار (architect) چیست؟

پاسخ کوتاه: رئیس سازندگان

پاسخ طولانی: کلمه architect هیچ ربطی به کلمه arch (به معنی طاق) ندارد. ریشه یونانی قسمت اول کلمه به معنی "رئیس" می باشد. قسمت دوم اشاره به سازنده یا نجار می کند و همچنین ریشه کلمه technology نیز می باشد. یونانیها آنرا به عنوان فعل هم استفاده می کردند که به معنی رهبری یا هدایت کردن بود. کلمه tectonic برای توضیح چیدمان اجزای یک ساختمان بکار می رود. در گذشته، کلمه architectonic برای توضیح ساختار هنری یک ساختمان بکار می رفت. امروزه عنوان architect برای افرادی که سیستمهای کامپیوتری را طراحی می کنند یا افرادی که بر سر توافقات مذاکره می کنند نیز بکار می رود. شاید وقت آنست که دوباره برگردیم به معنی اصلی کلمه architect یعنی رئیس سازندگان یا سر سازنده (مثل سر کارگر).

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 

یکشنبه، فروردین ۲۰، ۱۳۹۶

درک بعضی ساختمانها سخت است. چه باید بکنم؟

پاسخ کوتاه: به چشمهایت اعتماد کن. احتمالا ساختمان غیر عادیست.

پاسخ طولانی: موسیقی و معماری زبانهایی هستند فرای زمان و مکان. یک عبادتگاه هزار ساله، پر است از پیامهای مذهبی که امروزه افراد کمی قادر به درک آنها، بدون داشتن نیاز به مفسر می باشند. اما گذشته از تزئینات منسوخ، معماریی وجود دارد که همه می توانند با آن ارتباط بر قرار کنند. همچنین ابعاد و اندازه هایی که در هر جا و در هر زمان، تا حد زیادی یکسانند. یک اتاق، تقریبا 3.5 در 3.5 متر، می تواند برای هر منظور خانگی مورد استفاده قرار بگیرد و بنابراین می توان انواع مختلف آنرا در گوشه و کنار دنیا پیدا کرد. شاهکارهای واقعی، هرچقدر هم معمولی باشند، برای همه لذت بخشند. طراحی ساختمانهایی با سادگی محلی، استعدادیست که به معماران کمی اعطا شده است.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 

جمعه، فروردین ۱۸، ۱۳۹۶

پنج بهتر است یا چهار؟

پاسخ کوتاه: در اکثر موارد، پنج.

پاسخ طولانی: اهمیت عرفانی اعداد در ادیان مهم دنیا، جای تعجبی ندارد. در محیطهای ساخت دست بشر هم اعداد نقشی مرکزی ایفا می کنند. کار کردن با اعداد زوج می تواند سخت باشد. نظم ایجاد شده توسط آنها خسته کننده و پیش پا افتاده است. گاهی فضای بین المانها مهمتر از خود آنهاست. فضای بوجود آمده بین المانهای زوج، همیشه فرد است. عدد یک، دنیایی در خود دارد. با عدد دو، حرکت شروع می شود، اما تا عدد سه، پیچیدگی وجود ندارد. عدد چهار، در هر حالت، گروهی محصور بوجود می آورد. و عدد پنج، امکان ادامه دادن را پیشنهاد می دهد. هفت حتی از پنج هم بهتر است. با عدد هشت، به مرز مجموعه ای شامل اعضای منفرد و شلوغی می رسیم. اعداد بزرگتر از این را نمی توانیم بدون شمردن تک تک المانهای آن درک کنیم.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 


نمای داخلی یک کلیسای رمانسک در آلمان. به تعداد المانها و فضای ایجاد شده بین آنها دقت کنید.
دسته بندی المانهای زوج (معمولا جفت) در تعداد گروههای فرد (معمولا سه)، روشی برای ایجاد پیچیدگیست. 

پنجشنبه، فروردین ۱۷، ۱۳۹۶

چرا با داشتن کامپیوتر ماکت بسازیم؟

پاسخ کوتاه: چون به اندازه یک قدم کوچک به واقعیت نزدیکتر است.

پاسخ طولانی: معماری در ابعاد چندگانه جابجا می شود در صورتیکه عکس فقط می تواند یک قطعه کوچک از آنرا توصیف کند. ماکت می تواند چیزی به بیننده بیاموزد. یک ماکت کوچک مقوایی یا چوبی قابلیت اینرا دارد که توسط افراد گرد آمده در یک مکان، به طور همزمان مورد بررسی قرار گیرد در صورتیکه یک مدل مجازی کامپیوتری برای بررسی شخصی مناسب تر است. با این حال، همه مدلها - مدلهای علمی مفهومی یا مدلهای فیزیکی مادی - قابلیت انتقال تنها گوشه ای از واقعیت مربوط به دانش خود را دارا هستند. تجربه بدست آمده به واسطه این گوشه کوچک می تواند صرف بهینه سازی شود. به هر حال، مجازی یا واقعی، یک مدل هرگز کافی نیست. قبل از دیدن همه آن چیزی که وجود دارد، باید مدلهای مختلف بسیاری را دیده باشیم.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 


حالا که حرف از مدلسازی کامپیوتری شد، اینهم آخرین مدل کامپیوتری که در راینو ساخته ام. ساختمان فرضی غازانیه در شنب غازان، تبریز.

چرا این همه تغییر؟ آیا معماران نمی توانند از اول چیزی را درست طراحی کنند؟

پاسخ کوتاه: خیر. طراحی کردن یاد گرفتن است.

پاسخ طولانی: همیشه باید جرات تغییر فکر خود را داشته باشید چرا که هیچ کس از ابتدا همه چیز را نمی داند. یک اسکیس، چیزی جز مجموعه ای از اطلاعات نیست. پیچیدگی یک طرح زمانی بدست می آید - یا باید بدست آید - که درسمان را آموخته باشیم. تقریبا همه پروژه های ساختمانی دارای تضادها و ناسازگاریهایی هستند. بعضی از آنها می توانند به قدری ویرانگر باشند که کل نقاط قوت اصلی پروژه را نابود کنند اما اکثر آنها محکی برای نقاط ضعف پروژه بوده و در نهایت به بهبودی طرح می انجامند. مطمئن نیستم اما فکر می کنم شاید شک کردن لازمه فرایند طراحی خلاقانه باشد.  

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 

چهارشنبه، فروردین ۱۶، ۱۳۹۶

آیا معماران مستبدند؟

پاسخ کوتاه: خیر. مسئولیت ارائه راه حل را با استبداد اشتباه نگیرید.

پاسخ طولانی: کمتر اتفاقی به اندازه زمانیکه در دهه هفتاد میلادی، عده کثیری از مردم اعتمادشان را به معماران از دست دادند، باعث ایجاد تغییر بنیادی در نقش این حرفه شده است. پس از آن، دیگرهیچ چیز مثل قبل نبود. بسیاری از ستاره معماران (starchitect) متولد شده در سالهای ابتدای قرن بیستم، مانند آلوار آلتو، به پایه های ثابت دنیای معماری تبدیل شدند، اما وقتی جامعه ای که آنها را به عرش رسانده بود، به ناگاه به تمام این تشکلات پشت کرد، با سر به زمین خوردند. طغیان بر علیه وضعیت موجود، قوانین بازی را به خصوص برای معماران و سیاستمداران تغییر داد. و از دست دادن اقتدار، در مدت زمان کوتاهی منجر به از دست رفتن اعتماد به نفس شد اما این مساله ای نیست که در امروز از آن گله مند باشیم. روزهایی که یک معمار می توانست با یک حرکت، جنبشی را هدایت کند، به سر آمده است. امروزه، داشتن اشتیاق و ترغیب همگی به همکاری، جزو ضروریات است. این مساله زمانی بیشترین بهره وری را خواهد داشت که معماران خودشان را باور داشته باشند.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 

آلوار آلتو، 1976-1898


دوشنبه، فروردین ۱۴، ۱۳۹۶

طراحی پارامتریک چیست؟

پاسخ کوتاه: وقتی فرم از داده پیروی می کند.

پاسخ طولانی:  بدنه یک قایق بادبانی به واسطه تعامل بین متغیرهای مشخصی شکل می گیرد، از جمله طول، پهنا، عمق، شکل قوس، شکل عقب قایق، تیر ته آن و قوانین هیدرودینامیک. قوس هر دنده، با استفاده از تابعی متشکل از تمام پارامترهای فوق ساخته می شود. کامپیوتر ها در محاسبه شکلهای پیچیده فوق معجزه می کنند اما سازندگان قایق و سنگتراشان، قرنها با طراحی پارامتریک سر و کار داشته اند. برش و تراش یک قطعه سنگ در معدن، به صورتی که کیلومترها دورتر، در یک گنبد در حال ساخت جا بگیرد، مستلزم داشتن روش انجام محاسبات پیچیده و همچنین راهی برای انتقال این محاسبات است. درست مانند مدلهای امروزی ایجاد شده توسط کامپیوتر، این روشها می توانند بسیار تاثیرگذار باشند اما هنر طراحی فضا ارتباط چندانی با انجام این محاسبات پیچیده ندارد. اگر معمار پارامترهای درست را انتخاب نکند، نتیجه به نظر تک کاره (برعکس چند کاره) خواهد آمد. پایه ای ترین پارامترها در معماری، انسان و حواس پنجگانه اش می باشند.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 

نمونه ای از طراحی پارامتریک توسط نرم افزارهای کامپیوتری

پنجشنبه، فروردین ۱۰، ۱۳۹۶

آیا مبلغین مدرنیسم در اشتباه بودند؟

پاسخ کوتاه: بله. سوال اینجاست که آیا ما امروز در اشتباه نیستیم؟

پاسخ طولانی:  پرسش از تاریخ، با در دست داشتن پاسخ آن، عادلانه نیست. مبلغین مدرنیسم دلایل خوب بسیاری برای رفتار رادیکال خود داشتند. زمانیکه نظم کل دنیا در حال تغییر بود، هنر، معماری، و شهرسازی نمی توانستند وانمود کنند که اتفاقی نیفتاده است. اما، وقتی سیر تکاملی هزار ساله جایش را به "سادگی" می دهد، نتیجه بدست آمده بسیار نحیف و ناچیز است. هرچه این ساده سازی بیشتر باشد، نتیجه ناخوشایند تر است. زندگی ساده نیست و یک معماری ساده، در مقیاس بزرگ کار نمی کند. فرم معماری که بتواند به عنوان قانونی جهانی پذیرفته شود وجود ندارد. برای ارائه پاسخهای ساده به پرسشهای ساده، ساختمانها می توانند هر از چند گاهی پوست عوض کنند. یک شهر هرگز نمی تواند این کار را بکند.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 


زمانیکه آدولف لوس ساختمان معروف Looshaus را در سال 1909 ساخت، بسیاری از منتفدین باور داشتند که امکان ساخت چنین ساختمان ساده و زشتی وجود ندارد. ساختمان را نیمه تمام می پنداشتند. تئوری معروف آدولف لوس "تزئینات و جنایت" بود که در منیفستی به همین نام چاپ شد. به باور او، تزئینات روی نمای ساختمانها زائد و بی مصرف هستند و تنها باعث افزودن غیر منطقی هزینه ساخت می شوند. 

Looshaus ساخت آدولف لوس در سال 1909 در وین.

پلان باز یا بسته؟

پاسخ کوتاه: درها و پله ها بزرگترین اختراعات معماری هستند.

پاسخ طولانی:  در یک پلان باز، اتاقها از فضای همدیگر استفاده می کنند. با حذف بعضی از دیوارها، یک خانه کوچک می تواند جادار تر احساس شود. این مساله برای فضای بیرون برعکس می شود. یک ملک کوچک را اگر به قسمتهای مختلف تقسیم کنیم، بزرگتر به نظر می رسد. هر قطعه در مقایسه با فضای داخل یک اتاق کلی بزرگتر است. معمولا این قطعات کوچک مفیدتر هم هستند. استفاده و نگهداری از یک محدوده معین راحت تر است. حال چه اتفاقی می افتد اگر با پلان خانه رفتاری مانند فضای بیرون داشته باشیم؟ می تواند شبیه خانه های پمپی باشد. فضای فشرده داخلی متشکل از حیاطهای آفتابگیر و اتاقهای کم نور در یک محیط پر تراکم.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 

معماری خانه های پمپی و کلا خانه های رومی که به Domus معروف هستند مانند معماری خانه های سنتی ایرانی درونگرا می باشد. یعنی هسته اصلی خانه متشکل از حیاطی مرکزیست که سایر فضاها در اطراف آن جا می گیرند. 

نمونه ای از حیاط مرکزی خانه های زمان امپراطوری روم.
پلان فرضی یک خانه رومی.
حیاط داخلی یک ویلا در پمپیی.
حیاط داخلی یک ویلا در پمپیی.

چهارشنبه، فروردین ۰۹، ۱۳۹۶

چطور سختگیری می تواند نکته مثبتی تلقی شود؟

پاسخ کوتاه: بعضی وقتها باید با نیروی جاذبه مدارا کرد.

پاسخ طولانی: معماری باید هم سخت گیرانه باشد، هم احساسی. درست مانند طبیعت. شاخه های نراد (نوعی کاج تزئینی) با پیروی از الگویی ثابت و صلب به گونه ای تقسیم می شوند که به صورت بهینه ای از تنه درخت استفاده کنند. در عین حال، هیچ درختی شبیه درخت دیگر نیست. این هم خود نوعی بهینه سازیست - استراتژی مدیریت بحرانی که ضمانت می کند همیشه تعداد خاصی از درختان در برابر هر نوع ترکیبی از سرمای سخت، خشکسالی، طوفان و انگلهای مختلف دوام بیاورند. جنگلی که همه درختهایش عینا شبیه سازی شده باشند، هم خسته کننده و هم آسیب پذیر است. تنوع طبیعت بی پایان است. در زمان طراحی، باید با خود سختگیر باشید نه با دیگران. گناه تکراری بودن ساختمانها معمولا به گردن قوانین معماری می افتد. ساختمانها نباید از قوانین یکسانی پیروی کنند. سختگیرانه  و احساسی - این دو صفات خوبی برای یک ساختمان هستند.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 

هیچ دو درخت نرادی عینا مانند دیگری نیست در صورتیکه شاخه هایشان از قوانین یکسانی برای تقسیم پیروی می کنند.

اتاق چیست؟

پاسخ کوتاه: محدوده ای دارای مرز. و این زیباست.

پاسخ طولانی: یک اتاق علاوه بر محدوده ای کراندار، شامل مقدار کمی فضا هم می شود. به همین دلیل در عین محدود بودن، نامحدود هم هست. فضای نامحدود و گسترده، ایده آل معماری مدرنیست بود که تقریبا به مدت یک قرن با اتاق سنتی محصور مبارزه کرد. به هر حال، منظور، همواره خلق مرزهایی کم و بیش مشخص بوده است. برای رها کردن یک اتاق از قید کف، دیوارها و سقفش به مفهوم فضا نیاز داریم. امروزه اکثر معماران با این عقیده موافقند که وظیفه اصلی یک معمار بوجود آوردن فضاست. حتی در شهر.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 

مفهوم اتاق در معماری وابسته به شرایط آب و هوایی یک منطقه است. البته منظور معماری برجهای شیشه ای امروز نیست که در همه جای دنیا و در همه نوع آب و هوا به همان صورت تکرار می شوند. در معماری کویری ایران، ایوان تعریف مشخصی دارد. اتاقی که از سه طرف محصور و از یک طرف رو به حیاط مرکزی باز می شود. ایوان قدرت انطباق بسیار بالایی با نوع فعالیتی که در آن انجام می شود دارد. هم می توان در آن غذا پخت، هم می توان خوابید، هم می توان از میهمان پذیرایی کرد. 
در معماری استوایی و مناطق حاره ای، داشتن دیوار برای اتاق معنی ندارد و فقط برای محافظت از بارانهای شدید موسمی و دفع رظوبت،  سقفی با انواع مختلف امکانات محلی برپا می شود و برای در امان ماندن از شر حشرات، پرده ای به جای دیوار آویخته می شود. 
در مناطق کوهستانی و سرد، سقفها تا جای ممکن کوتاه است تا در زمستانهای سرد با انرژی صرف انرژی کمتر بتوان فضا را گرم کرد. در نهایت، فضای محدودی که یک اتاق در اختیارمان می گذارد، دارای پتانسیل بسیار بالایی برای نشان دادن ذوق و دانش معمار یا طراحش می باشد.

ایوان یک خانه سنتی ایرانی. 
ایوان یک خانه سنتی ایرانی. 

تمام ساختمانهای مسکونی ما به نظر شبیه سازی شده اند. آیا کمی تنوع نمی توانست آنها را زیباتر کند؟

پاسخ کوتاه: چرا. تنوع روش موثریست برای کتمان حقیقت مبتذل.

پاسخ طولانی: پیش پا افتادگی و ابتذال، اگر به صورت گروهی بیاید بسیار بدتر است. از طرف دیگر، زیبائیها، حتی با تکرار چند باره، زیباتر به نظر می رسند. معماری ساختمانهای مسکونی همواره بر پایه تکرار قرار گرفته و طرحهای زیادی دست آخر به جای ایجاد هماهنگی دلنشین، یکنواختی خسته کننده ای بوجود آورده اند. تنوع، راه حل ارزانیست برای کتمان نداشتن پول کافی، تمایل و یا دانش ایجاد کیفیتی که از روی آن کپی شود. در بسیاری از موارد، محدودیت، ارباب واقعی اکثر پروژه ها از آب در می آید.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 


نمونه ای از شهرکهای مسکونی در چین. 

نمونه ای از شهرکهای مسکونی در چین. 

سه‌شنبه، فروردین ۰۸، ۱۳۹۶

آیا دبی شهر است؟

پاسخ کوتاه: خیر، هنوز نه.

پاسخ طولانی: برجهای دبی تجسم ثروت تیره رنگی است که از دل پوسته زمین امارات متحده عربی، به سوی آسمان پمپ می شود. در واقع نیازی به این گونه ساختمانها وجود ندارد. بعد از وقایع یازده سپتامبر 2001، سرمایه گذاران عرب پولداری که سرمایه شان در امریکا کمتر خریدار داشت، موجی از تقاضای کاذب برای سرمایه گذاری مطمئن در بازار املاک (و مخصوصا ویلاها و املاک ساحلی) بوجود آوردند. برنامه های توسعه قبلی، به جای دریا، به داخل کویر رانده شدند. پروژه های خاکبرداری عظیم، خط ساحلی این سرزمین کویری کوچک را چند برابر کرده و موج جدید شهر نشینی منجر به بوجود آمدن یکی از نمایشی ترین چشم اندازهای خط افق شهری شد. اگر به دنبال فضای عمومی در خیابانها و میدانها هستید، آنها را می توانید در بخش قدیمی شهر که قبل از این تزریق سرمایه ساخته شده، پیدا کنید. مشخص نیست که آیا دبی در آینده از دست این تب برنامه ریزی شهری بلند مرتبه سازی رها خواهد شد یا نه.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 

به نظر شما چند بار در سال این منظره در دبی قابل مشاهده و لذت بردن است؟
و یا این منظره؟
و یا این؟ آ یا این منظره زیباست؟
تمام این مناظر به قیمت گزاف تخریب محیط زیست بدست آمده اند. 

دوشنبه، فروردین ۰۷، ۱۳۹۶

آیا چیزی مهمتر از انرژی وجود دارد؟

پاسخ کوتاه: بله. شان و کرامت انسان.

پاسخ طولانی: انسان هرجا می رود، بر محیط زیست تاثیر می گذارد. اگر بخواهیم طبیعت را به صورت دست نخورده حفظ کنیم، باید تا جایی که می توانیم از پخش شدن در قسمتهای مختلف کره زمین جلوگیری کرده و ساختمانها و اجتماعاتی بسازیم که سبک زندگی امروزمان را به حداقل ممکن کاهش دهد. رویکردی مقتصدانه، که به دلیل محدود کردن امکان زندگی آبرومندانه، قابل دوام نخواهد بود. صرفه جویی در مصرف انرژی تبدیل به موضوعی حیاتی برای ساختمانها شده است. اما این مساله بسیار فراتر از آب بندی کردن ساختمانها در برابر باران و باد و هوای سرد است - همه می دانند چطور این کار را انجام دهند. چالش واقعی ساختن ساختمانهایی است که امکان زندگی در فضاهای کوچکتر را بدون گرفتن کرامت انسانی به ما بدهد. این یعنی بهره وری استادانه و هنرمندانه.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 

شهر ونیز به دلیل کمبود فضا یکی از بهترین نمونه های زندگی انسانی در فضاهای کوچک و فشرده است.

جمعه، فروردین ۰۴، ۱۳۹۶

آیا ساختمانها باید از فاصله مشخصی قابل رویت باشد؟

پاسخ کوتاه: لزوما نه. در اکثر موارد، این داخل ساختمان است که به حساب می آید.

پاسخ طولانی: اینکه یک ساختمان باید از فاصله دور قابل رویت باشد یا نه، وابسته به شرایط مختلفیست. یک ساختمان می تواند زیباترین و تاثرگذار ترین اثر را در حالی که زیر چمنها پنهان شده، داشته باشد. در موردی دیگر، شاید مشخص کردن خط افق و نشان دادن شبحی از ساختمان کفایت کند. البته این دو مورد جز استثناها به حساب می آیند در صورتیکه هیچ ساختمانی نمی تواند نمای نزدیک خود را از بیننده دریغ کند. یکی از دلایل توجه جهانی به ساختمانهایی که قرار است از دور دیده شوند، ارزانی آنهاست. ساختمان سازی صنعتی با حرکات زمخت و بزرگ راحت تر کنار می آید.لازمه وجود ریزه کاریهای حساسی که حتی به دل افراد نزدیک بین هم بنشیند، استدلال در طراحی و دقت در اجرا می باشد.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 

بهترین مثالی که در حال حاضر برای متن بالا در ذهن دارم، ساختمانهای Pacific Design Center در محله Beverly Hills می باشند. PDC نمایشگاه دائمی دکوراسیون داخلی ساختمان است و اکثر برندهای معروف دنیا و مخصوصا ایتالیایی در آن غرفه های دائم دارند. غرفه های کوچک بسیار زیادی هم به طراحان جوان و دانشجویان اختصاص داده شده و فعالیتهای گوناگونی از جمله نمایشگاههای بین المللی و کارگاههای آموزشی در آنها برگزارمی شود. 
یکی از اولین دفعاتی که با دوچرخه به دانشگاه می رفتم و هنوز چیزی در موردشان نمی دانستم، با دیدن آنها از فاصله دور کلی هیجان زده شدم و مسیرم را تغییر دادم که از جلوی آنها رد شوم. ضرب المثل ایرانی "از دور دل می بره از نردیک زهره" رو دقیقا برای این ساختمانها ساخته اند. هرچه به آنها نزدیکتر شدم، بیشتر نا امید شدم و پشیمان که چرا مسیرم را تغییر دادم و حالا مجبورم دوباره کل شیب برورلی هیلز را بالا بروم تا به دانشگاه برسم. 







آیا کامپوترها معماری را تغییر داده اند؟

پاسخ کوتاه: با عرض تعجب، خیلی کم.

پاسخ طولانی: کامپیوترها دو تاثیر داشته اند. اول: آنها نقطه پایانی بر تهیه دستی نقشه ها و تصاویر گذاشته اند. انتظار ایجاد تغییر بنیادی در بکار گیری فرمهای تخیلی تر، فقط در موارد خاص به واقعیت پیوسته چرا که قسمت اعظم کار، شامل ساختن خود ساختمان می شود که هنوز اکثر این کارها با دست انجام می شوند. دوم: اینترنت باعث دستیابی به فرصتهای بیشماری در پیدا کردن راه حلهای مختلف برای هر مشکلی شده است. درک و تفسیر حجم عظیم اطلاعات، در حال حاضر تبدیل به بخشی از این حرفه شده است. اسکیس زدن یعنی گوگل کردن. این یعنی تغییر در معماری.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 


چند روز پیش به این مساله فکر می کردم که ساختمانهای جدیدی که در لوس آنجلس ساخته می شوند چقدر شبیه رندرهای Revit هستند. به نظر می رسد که طراحان آنها راحت ترین گزینه ها را در تهیه نقشه ها و رندرها انتخاب کرده و مجریان ساختمانی هم آنها را به راحتی اجرا می کنند. ارتباط مستقیمی بین ویژگیهای بکار رفته در برنامه های کامپیوتری و تولید کنندگان مواد ساختمانی وجود دارد. نمی دانم این ارتباط بعدا بوجود آمده یا طراحان برنامه Revit با توجه به مواد ساختمانی موجود در بازار لوس آنجلس خیلی از این ویژگیها را در برنامه گنجانده اند. در مورد شهر بسیار عجیب و نامانوس لوس آنجلس باید این نکته را در نظر داشت که تا همین چند سال پیش، مرکز شهر یا Down Town بدترین و ارزان ترین محل برای زندگی به شمار می رفت. به دلیل سیاستهای اشتباه شهر در دهه های هشتاد و نود میلادی، حجم بی خانمانهای این شهر افزایش چشمگیری پیدا کرد. از طرف دیگر به دلیل نداشتن هوای سرد زمستانی، این شهر تبدیل به بهشتی برای بی خانمانهای کل آمریکا شده بود. در چند سال گذشته و مخصوصا در سالهای ابتدای قرن بیست و یکم، سیاستهای شهر تغییر کرد و پروژه های عظیمی برای احیا مرکز شهر تصویب شدند. در حال حاضر مرکز شهر لوس آنجلس با سرعتی باور نکردنی در حال تغییر است و خیابانی وجود ندارد که در آن دو یا سه پروژه عظیم ساختمانی در حال اجرا نباشد. این تغییر فقط شامل ساختمانهای مسکونی نمی شود و پارکها و اماکن عمومی هم مورد توجه اند. یکی از بزرگترین پروژه های شهری کل امریکا، احیا حریم رودخانه لوس آنجلس و تبدیل آن به فضای قابل استفاده برای عموم است. تمام کارهای بالا باعث تورم شدید قیمت ساختمان در مرکز شهر شده و در حال حاضر مرکز شهر لوس آنجلس تبدیل به یکی از گرانترین و پر طرفدار ترین محله های شهر شده که پدیده gentrification را بوجود آورده است. 
با نظر نویسنده این کتاب خیلی موافق نیستم که کامپیوترها تغییر کمی در معماری بوجود آورده اند. کم کم شاهد تغییر عظیمی هستیم که باعثش طراحی ساختمان به کمک نرم افزارها و استفاده از راحت ترین گزینه های در دسترس می باشد. به نظر می رسد که معمار، ساختمانش را بر اساس ویژگیهای نرم افزار طراحی می کند و نه برعکس. در زیر تعدادی از رندرهای ساختمانهای مسکونی که مد روز است را می بینیم. اکثر این ساختمانها یا ساخته شده اند یا در حال ساختند. در مورد آخر عکس ساختمان ساخته شده را پس از رندر می بینیم.
شاید باورش برای معماران ایرانی سخت باشد ولی تمام ساختمانهایی که در اینجا می بینید با چوب ساخته می شوند. معمولا پی ساختمان و پارکینگها بتنی اند و بقیه چوبی.