شنبه، دی ۱۱، ۱۳۹۵

آیا فن آوری تعیین کننده همه چیز است؟

پاسخ کوتاه: خیر. وقتی همه چیز مثل هم می شود، چیزی از دست می رود. فن آوری سرپوشیست برای کتمان این نقص.

پاسخ طولانی: رومیها فن آوری طاق سنگی را برای پوشاندن فضاهایی بسیار بزرگتر از آنچه در توان تیر سنگی و ستون بود ابداع کردند. هزار سال بعد، معماران فرانسوی کشف کردند که طاق نوک تیز می تواند بسیار ظریف تر و شکیل تر باشد. در گذشته، فن آوری ساخت و شکل ظاهر با هم متناسب بودند. امروزه، به دلیل پیشرفت فن آوری، طراح حق انتخاب دارد. در سبک معماری های تک، فن آوری ساخت، خود تبدیل به المان زیبائی می شود. این هنر طراح است که با دخل و تصرف روشهای مختلف، بهترین راه حل را ارائه دهد. 

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 

دلیل جذابیت فوق العاده شهرها چیست؟

پاسخ کوتاه: چرا که خیلی خیلی پیچیده هستند.

پاسخ طولانی: شهرها پیچیده ترین ساخته دست بشر می باشند. مهمترین آنها زندگیهایی بوجود می آورند که از محله ای به محله دیگر و از شهرکی به شهرک دیگر متفاوتند. این پیچیدگی متناسب با رفتار انسانی و شرایط  زندگی مهیا شده توسط محیط می باشد. مهمترین عامل موثر در شادی نوع بشر احساس پذیرفته شدن توسط دیگران است. اگر احساس کنیم که ساختمانها، خیابانها، پارکها، و میدانها برای ما ساخته شده اند، پذیرش اینکه ممکن است شلوغ، پر سر و صدا، زمان گیر و حتی زشت باشند، ساده تر است. شهرهای زیبا دلچسبند اما این فقط زیبایی نیست که لندن و توکیو را به جذابترین شهرهای دنیا تبدیل می کند.


برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh

آیا ساختمانها واقعا حافظه دارند؟

پاسخ کوتاه: ساختمانها انبار خاطره هستند.

پاسخ طولانی: بناهای تاریخی میراث خاطره جمعی می باشند. وقتی به ساختمانهایی بر می خوریم که دیگران در آن زندگی کرده اند، خاطره ها از در و دیوارهایی که سالها شاهد این زندگی بوده اند، رها می شوند. ساختمانها قادر به انتقال تجاربی خارج از قدرت درک یک نسل می باشند. انباشت تجربه، به واسطه مرمت انجام شده توسط یک معمار با ذوق که کم و بیش ساختمان را دست نخورده باقی می گذارد، تقویت می شود. آسیب رساندن به یک ساختمان مانند آسیب رساندن به یک انبار تجربه می باشد که می تواند موجب ایجاد پریشانی و عدم اطمینان شود. حتی اگر لازم است یک ساختمان خراب شود، باید به این مساله توجه کرد که حجم اشغال شده توسط آن بسیار بزرگتر از متراژ آن می باشد. 

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh   

آیا نمی توان ساختمانهایی مانند گذشته طراحی کرد؟

پاسخ کوتاه: البته که می توان. اما نمی توان منکر وجود مهر زمانه بر پیشانی هر آنچه ساخته دست بشر است شد. 

پاسخ طولانی: ادامه دادن مسیری که جوابش را پس داده روش خوبیست. بسیاری از ساختمانها و شهرهای قدیمی فوق العاده خوب کار می کنند. تغییر دادن آنها بی معنیست. زندگی در دوره مدرن صرفا به معنای این نیست که باید در ساختمان مدرن زندگی کنیم. در بسیاری از موارد داشتن شیوه زندگی مدرن در یک ساختمان قدیمی بازسازی شده راحت تر است. مشکل ساختن ساختمانها و شهرهای جدیدی که مانند گذشته به نظر برسند، تقلید دروغی نیست. ما عادت به زندگی با دروغهای بسیار بزرگتر کرده ایم. اما افسون شهرهای قدیمی سطحی نیست. وقتی که ساختمانها و شهرهای قدیمی را واقعا درک کنیم، می توانیم کیفیت بالای آنها را در ساختمانهای جدید بازسازی کنیم. باید به ساختمانها به عنوان منابع و به پروژه ها به عنوان فرصت نگاه کرد.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh

از گارش به ژول: لو کوربوزیه، معمار خانوادگی، سال 1927 و 1953، بخش اول

     همانطور که قبلا گفتم، هدف من از شروع این وبلاگ ترجمه سلیس و روان متون تخصصی معماری برای دانشجویان ایرانی می باشد. پس از خواندن سه پست مربوط به معماری رشنال، متوجه شدم که به هیچ وجه نتوانسته ام ساده نویسی کنم. البته نوشته های آقای استرلینگ به هیچ وجه حتی برای خواننده انگلیسی زبان، ساده نیستند. در این پست تصمیم گرفته ام از ترجمه لغت به لغت متن اصلی دوری کرده و به نوشتن معنای کلی به صورت ترجمه آزاد، به زبان ساده و قابل فهم بپردازم. هنوز نمی دانم کدام شیوه برای ترجمه متون تخصصی معماری به زبان فارسی مناسب تر است. امیدوارم پیشنهادات و نظرات خوانندگان مرا در انتخاب روش درست یاری کنند.   
     متنی که امروز می خواهم ترجمه کنم نوشته آقای جیمز استرلینگ در سال 1955 بوده و در The Architectural Review، جلد 118، شماره 705، ماه سپتامبر منتشر شده است. 

     توضیح عنوان: گارش نام بخشی در فاصله 11.9 کیلومتری غرب پاریس می باشد که لو کوربوزیه در سال 1926 یکی از ویلاهای معروفش را برای خانواده یهودی اشتاین در آنجا ساخته است. خانواده اشتاین، بخشی از ثروت خود را به حمایت از هنر و هنرمندان اختصاص داده بودند. سارا اشتاین، صاحب ویلا، از حامیان پر شور هانری ماتیس بوده ونقش بسیار مهمی در شناساندن آثار او به کلکسیونرها و منتقدین هنری داشته است. 
     لو کوربوزیه در سال 1937 به سفارش آندره ژول، پزشک نامی پاریس، دو ویلای مسکونی برای اقامت خانواده او و پسرش در بخش غربی پاریس طراحی کرده که ساخت آنها موکول به سالهای پس از جنگ شده است. شاید دلیل اینکه جیمز استرلینگ در عنوان این مقاله لو کوربوزیه را معمار خانوادگی (domestic architect) نامیده، تاکید بر تعداد زیاد ویلاهای مسکونی طراحی شده توسط لوکوربوزیه برای خانواده های ثروتمند اروپائی قبل از جنگ جهانی دوم که اکثر آنها یهودی بودند، باشد. 

     شاید بتوان گفت که دو ساختمان فوق که یکی در حال اتمام بوده و دیگری اخیرا مورد استفاده دوباره قرار گرفته است، تاثیر گذار ترین ساختمانهای لو کوربوزیه در پاریس می باشند چرا که نماینده دو حد نهایت در سبک کاری او هستند. اولی رشنال، متمدن، و روش مند (منظور اینکه تمامی مشخصه های معماری مدرن را دارا می باشد) بوده و دومی شخصی و غیر مکانیکی (بیشتر به معماری بومی شباهت دارد تا مدرن) می باشد. در صورتیکه سبک معماری نمایانگر گرایشی خاص باشد، این ساختمانها، با تفاوتهای عمده در ساده ترین و سطحی ترین لایه ها، می توانند بیانگر یک تغییر فلسفی اساسی در دیدگاه  طراحشان باشند.

ادامه دارد.

نمای پشت ویلای اشتاین
نمای اصلی ویلای اشتاین


یکی از دو خانه ژول
ماکت خانه های ژول



سال نو

وقتی بچه بودیم، سال نو حس و حال متفاوتی داشت. نمی دونم چطور بگم. الان که بزرگ شدیم، انگار اهمیت سال نو و تغییراتی که در برنامه روزانه زندگی ایجاد می کنه به اندازه سایر اتفاقات و برنامه هاست. آدم میگه مثلا تا ساعت فلان کار می کنم و بعدش به سال نو می پردازم ولی کل زندگیش تحت تاثیر قرار نمی گیره. انگار یه چیزیه در کنار زندگی عادی، موازی با اون. بچه که بودیم سال نو و درخت کریسمس و کادو و دید و بازدید میشد مرکز همه اتفاقاتی که حد اقل یه هفته طول می کشید. 

پنجشنبه، دی ۰۹، ۱۳۹۵

چه زمان معماری مهیج می شود؟

پاسخ کوتاه: به محض اینکه شما را تکان دهد، مخصوصا در خفا.

پاسخ طولانی: هر آن چه مخفی است، اغواگر است و معمولا لذت بخش. زمانیکه دیوارها و بازشوها، ریتمی از آشکار و نهان بوجود می آورند، معماری مقاومت نا پذیر می شود. ارتباطی به سبک ندارد. طمع ايجاد شده به واسطه عدم توانایی دیدن همه چیز در یک نگاه می تواند بسیار قدرتمند باشد. دیوار شیشه ای که همه چیز را به معرض نمایش می گذارد، مهیج است اما به هیچ وجه قابل مقایسه با شوق یک نگاه اجمالی از لای درز دیوار نیست. ذات معماری بازی بین بسته و باز است.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh

چهارشنبه، دی ۰۸، ۱۳۹۵

رونشام: عبادتگاه لو کوربوزیه و بحران معماری رشنال، بخش سوم

     از همان ابتدای کار مدرسه با هاوس، هدف اصلی آقای گروپیوس، ترکیب موفق هنر و فن آوری بود. جالب است که این جنبه در موفقیت با هاوس  کمترین تاثیر را داشته است. هر کدام از نماهای ساختمان دسائو یا نمایانگر هنر است یا فن آوری، نه ترکیب موفق آنها. در دنیای معاصر، معماری آنقدر پیچیده شده که برای درکش نیاز به یک تیم معماری داریم، شاید خود این مساله باعث ایجاد ابهام در طراحی ساختمانهای مدرن می شود. یعنی همین که فکر کنیم درک یک ساختمان ساده نیست خود باعث پیچیدگی در طراحیهای بعدی می شود. از طرف دیگر، رابرت مایلارت (Robert Maillart)، که زیبائی کارش را مدیون استفاده از نوارهای بتنی برای استحکام سازه می باشد، در ساخت پلهایش به درجه ای از یکپارچگی زیبائی و فن آوری رسید که به سختی بتوان از او پیشی گرفت. جایگاه اغراق آمیز هنر در معماری اروپا احتمالا باعث یک نگاه تردید آمیز به فن آوری شده است. معنای تاریخی پیشرفت که در عصر ملکه ویکتوریای انگلیس، ابداع و به کمال رساندن ابزار و تجهیزاتی که انسان با آن کار می کند بود، تغییر کرده و در عصر حاضر به صورت بسط نیکوکاری، تامین اجاتماعی و شادی فردی تعبیر می شود. این نگرش تحقیر آمیز به فن آوری، باعث عقب ماندگی آن شده است. 
     تمایل به استهزاء اصول معماری مدرن و توانایی ایجاد یک اثر معماری جدید صرفا با جابجایی عناصر یک بنای ساخته شده، نشانه بارزی از درجا زدن جنبش معماری مدرن در زمان ماست. می توان زمان حاضر را با مانیریست دوره رنسانس مقایسه کرد. به طور حتم فرمهای بوجود آمده از اصول اولیه جنبش مدرن مانیریستسک شده و به طور عمد به سمت عدم کمال پیش می روند. (برای درک این جمله باید اضافه کنم که منظور آقای استرلینگ این است که همانطور که در دوره مانیریست معماران بدون ابداع سبک جدید به صورت افراطی ار عناصر دوره رنسانس استفاده می کردند، جنبش مدرن زمان ما هم به همین صورت عمل می کند).

نمونه ای از پلهای رابرت مایلارت
نمونه ای از پلهای رابرت مایلارت


نمای  ساختمان خوابگاه مدرسه با هاوس 
نمای ساختمان کارگاههای مدرسه با هاوس


نمای کناری ساختمان خوابگاه مدرسه یا هاوس
دفتر آقای گروپیوس و ساختمانهای اداری  در این پل دو طبقه  قرار داشتند. 




سه‌شنبه، دی ۰۷، ۱۳۹۵

رونشام: عبادتگاه لو کوربوزیه و بحران معماری رشنال، بخش دوم

    ممکن است نتوان عبادتگاه رونشام را به دلیل "تجلی ناب فن شاعری" و سمبل یک آئین باستانی با منطق جنبش معماری مدرن نقد کرد. با این حال توجه به این مساله بسیار مهم است که رونشام ساخته بزرگترین معمار اروپا بوده و ممکن است در کل مسیر جنبش معماری مدرن تاثیرگذار باشد. در زمان بازدید از اثر، احساسات برانگیخته شده در بازدید کننده به طور قابل ملاحظه ای زودگذر بوده و پس از فروکش کردن آنها، خوراک مغزی فابل توجهی باقی نمی ماند و چیزی برای تجزیه و تحلیل و تحریک حس کنجکاوی وجود ندارد. این جاذبه بصری صرف و نبود خوراک ذهنی ممکن است دلیل موفقیت عامه پسند و پذیرش آسان آن توسط ساکنین محلی باشد. 
     همزمان با گم شدن مسیر نقاشی مدرن، معماران اروپائی به منظور بسط حیطه عمل خود، به هنر عامه پسند و معماری ملی با رنگ و بوی بومی روی آورده اند. لو کوربوزیه بارها در کتابهایش به تقدیر از ساختمانهای محلی، مخصوصا ساحتمانهای حوزه دریای مدیترانه به عنوان نمونه ای موفق از واحدهای اجتماعی یکپارچه، پرداخته، در صورتیکه در فرآیند طراحی او، تنها اخیرا این ساختمانها به منابع اولیه مهم تبدیل شده اند. به نظر می رسد که توانایی فوق العاده لو کوربوزیه در قوه مشاهده، او را از نیاز به نو آوری رهانیده و سفرهای دور دنیای او، گنجینه ای غنی از عناصر قابل انعطاف برایش به ارمغان آورده است (آقای استرلینگ با زیرکی انگلیسیش، هر چه از دهنش در آمده به لو کوربوزیه گفته). اگر قرار است معماری مردمی جان دوباره به جنبش مدرن بدهد، در ابتدا لازم است مشخص شود که چه چیزی در معماری مدرن، مدرن است. روزنه های پراکنده در دیوارهای عبادتگاه ممکن است جنبش هنری د استایل (de Stijl) را تداعی کند در صورتیکه ساختمانهای کشاورزی محلی هم دارای روزنه هایی مشابه می باشند.

ادامه دارد.


هنر د استایل
عبادتگاه رونشام
یک ساختمان کشاورزی محلی


دوشنبه، دی ۰۶، ۱۳۹۵

رونشام: عبادتگاه لو کوربوزیه و بحران معماری رشنال، بخش اول

     جیمز استرلینگ در سال 1956، در حالی که سی سال بیشتر نداشت و یک سال از ساخت عبادتگاه رونشام توسط لو کوربوزیه گذشته بود، این مقاله را نوشته و در همان سال در شماره ماه مارس مجله The Architectural Review منتشر کرده است.  
     همانطور که در پست بحران ترجمه گفته ام، هدف من ترجمه ادبی و لغت به لغت متن انگلیسی نیست. بنابراین در بین مطالب آقای جیمز استرلینگ، برداشتها و نظرات خودم را هم خواهم نوشت. 
     حال که وجدانم از بابت دزدی ادبی (Plagiarism) راحت شد، بپردازیم به اصل داستان. از عنوان پست شروع می کنیم. 
معماری رشنال یعنی چه؟ راحت ترین کار برای من این است که به صفحه ویکیپدیا مراجعه کرده و پاراگراف اول را ترجمه کنم.

ویکیپدیا: معماری رشنال
     معماری رشنال جریانی است که در ایتالیای بین سالهای 1920 و 1930 پدید آمد. ویترویوس در ده کتاب معماریش ادعا می کند که معماری علمیست با قابلیت درک منطقی. این نظریه بعدها در رساله های معماری دوره رنسانس مورد توجه قرار گرفت. در قرن هجدهم، نظریه های هنری جدید در تضاد با سبک وهم گرای افراطی دوره باروک (در پستی جداکانه سبک وهم گرا را توضیح خواهم داد) قرار گرفته و به تمجید از زیبایی کلاسیک عقل و خرد پرداختند. 
     رشنالیزم قرن بیستم به جای پیروی از یک نظریه یا سبک واحد، معتقد است که تمامی مشکلات دنیای واقعی را می توان با تکیه بر خرد و عقل و دلیل حل کرد. نظریه واحدی که تمامی معماران رشنال قرن بیستم را به هم می پیوندد، کنار گذاشتن هرگونه سبک معماری موجود و پیوند با تاریخ معماری گذشته می باشد. حال می توان حدس زد که چرا جیمز استرلینگ عنوان فوق را برای مقاله اش انتخاب کرده و منظورش از بحران معماری رشنال چیست. 

برگردیم به مقاله:
     با ظهور همزمان Lever House در نیویورک و Unite d'habitation در مارسی، مشخص بود که انفصال سبک معماری بین اروپا و امریکا وارد مرحله جدیدی شده است. موضوع هنر در برابر فن آوری، باعث جدایی پایه های ایدئولوژیک جنبش معماری مدرن شده و پدید آمدن سبکهای متفاوت از زمان کنستراکتیویست ها احتمالا ریشه در تلاش برای جوش دادن معماری آرت نوو و مهندسی سالهای پایانی قرن نوزدهم دارد. در امریکا، عملکرد گرایی به معنی تطبیق فرآیند و محصول صنعتی با ساختمان سازی می باشد اما در اروپا هنوز نقش طراح به عنوان یک انسان ارایه راه حل منحصر به فرد برای هر مساله به طور جداگانه می باشد. معماری پس از جنگ امریکا ممکن است به نظر اروپائیها، به دلیل نادیده گرفتن چیدمان سلسله مراتبی عناصر معماری (یعنی هر عنصر معماری جای مخصوص خود را دارد، دارای سلسله مراتب از پیش تعریف شده است) بی دوام و شکننده به نظر برسد. اگرچه روش نقد آکادمیک مرسوم ممکن است برای محصولات و فن آوری قرن بیستم کاربرد نداشته باشد ولی هنوز برای نقد معماری معاصر اروپا، جائیکه پیچیدگی فرم و فضا کماکان مشهود است، کارمی کند. جائیکه عبادتگاه لو کوربوزیه می تواند پلاستیک ترین ساختمان ساخته شده در دنیای معماری مدرن باشد. 


     لپ کلام، به نظر من منظور آقای استرلینگ این است که پیوند بین هنر و تکنولوژی در اروپا قویتر از امریکاست. تجربه شخصی من پس از ده سال زندگی در اروپا و سپس دیدن و زندگی کردن در امریکا این حرف آقای جنکس را تائید می کند. در امریکا عملکرد (function) مهمتر از زیبائی است. هر چیزی زیباست اگر کارش را به درستی انجام دهد. برای مثال، دستگیره در یا پنجره اگر کارش را به درستی انجام دهد، دیگر لازم نیست با نقوش گل و بوته هم آراسته شود. در اروپا در زمان طراحی هر وسیله ای، به زیبایی هم در کنار عملکرد پرداخته می شود. طراحی های مدرسه با هاوس علاوه بر عملکرد زیبائی هم دارند. معماری اروپا هم مانند طراحی صنعتی به زیبائی و پیچیدگی در کنار عملکرد توجه می کند. در بهترین حالت، یک معمار یا طراح اروپائی موفق به طور موازی و همزمان به عملکرد و زیبائی فکر می کند. 

ادامه دارد.

Unite d'habitation, 1952, Marseille


Lever House, 1952, New York
Notre Dame du Haut or Ronchamp Chapel, 1955, Ronchamp

یکشنبه، دی ۰۵، ۱۳۹۵

تا کی معماری مدرن لباس شیشه ای به تن خواهد کرد؟

پاسخ کوتاه: تا زمانی که فکر کنیم شیشه چیزی نیست. 
درک این پاسخ کوتاه بدون خواندن پاسخ طولانی امکان پذیر نیست.

پاسخ طولانی: از زمان معماری گوتیک، شیشه به دلیل نامرئی بودن امتياز ویژه ای کسب کرده است. دیوارهای شیشه ای اغلب با استفاده از واژه هایی مانند باز بودن، شفافیف، و مشارکت توصیف شده اند. ولی این واژه ها بیشتر قانع کننده هستند تا بیانگر واقعیت. در عمل، یک ساختمان شیشه ای به اندازه یک دیوار معمولی مانع ایجاد می کند. ساختمانهای شیشه ای به اندازه سایر ساختمانها محسوس هستند و باید به همان صورت با آنها برخورد کرد. از زمانهای دور عادت کرده ایم که قاب پنجره و دیوار اطراف آن به شیشه موجودیت و شکل بدهد. اگر قرار است شیشه به خودی خود کل دیوار را بسازد، باید بتواند برای خود چیزی باشد که خود نیازمند این است که از خواسته اش به عنوان اینکه چیزی نباشد، دست بکشد.

ابن نوشته برای یک غیر معمار کمی گنگ به نظر می رسد ولی برای معماران به اندازه کافی قابل درک است. البته امیدوارم که باشد.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh

شنبه، دی ۰۴، ۱۳۹۵

درگاه: آیا بهتر نیست که از شر آن خلاص شویم؟

پاسخ کوتاه: بهتر است. اما با این کار حس جابجایی از یک فضا به فضای دیگر را هم از دست می دهیم.
پاسخ طولانی: بی دلیل نیست که درگاه دارای معانی استعاری پر قدرتی است. نه تنها مرزیست برای مشخص کردن درون و بیرون، بلکه جدا کننده مرحله ای از مرحله دیگر است. این تفاوت برای اشخاصی که در جابجایی نیازمند چرخ هستند از همه چشمگیر تر است. جامعه برای کاستن از ارتفاع درگاه، تلاش می کند. چه خوب بود که برای راحتی معلولان درگاه کلا حذف می شد. در عین حال، عبور از یک درگاه، مخصوصا درگاهی بلند، معنای مهمتری دارد. با حذف تمامی این موانع، پاداش احساسی کذر از یک فضا به فضای دیگر نیز از دست می رود.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh

جمعه، دی ۰۳، ۱۳۹۵

چرا دنیا در زمان غروب زیباترین حالت خود را دارد؟

پاسخ کوتاه: چرا که منطق حسابگر روز، جایش را به رمز و راز بی کران شب می دهد. 
پاسخ طولانی: محدودیت فن آوری زیباست: تشکیل بخار پشت پنجره، روئیدن خزه بر بتون مرطوب، تابیدن نور از درز دیوار در یک انبار غله. درحالیکه رطوبت دشمن درجه یک هنر معماری است، به آن بعد انسانی نیز می دهد. تا زمانیکه دست وحشی طبیعت بر پیکر یک باغ کشیده نشود، زیبائی آن به حد کمال نمیرسد. یک خانه بدون داشتن آثار گذر زمان دوست داشتنی نیست. معماری می تواند در طی مسیر زندگی به ما کمک کند. در رسیدن از اطمینان بی قید و شرط دوران کودکی به مرحله بحرانی بلوغ و در پی آن، پروراندن احساسات عرفانی. درعین دشواری توصیف زیبائی طلوع و غروب، تخریب آن بسیار آسان است. کافیست چراغ را روشن کنیم.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh

بحران ترجمه

     مدت زیادی بود که هیچ مطلب معماری به زبان فارسی نخوانده بودم. بهتر است بگویم هیچ مطلب تخصصی معماری به زبان فارسی نخوانده ام. چند روز پیش به طور اتفاقی یک جستجوی ساده در گوگل برای کتاب نظریات و بیانیه های معماری مدرن نوشته چارلز جنکس انجام دادم و نتیجه جستجو مرا به فکر فرو برد. دلم برای دانشجویان معماری که مجبورند نوشته های تخصصی معماری را با ترجمه های گنگ و در بسیاری از مواقع اشتباه بخوانند سوخت. یاد دوران دانشجویی خود در مقطع کارشناسی افتادم که مشکل من و چند نفر از دوستان ایرانی که باهم برای تحصیل معماری به ایتالیا آمده بودیم این بودکه بدون داشتن آشنایی کامل به زبان ایتالیایی مجبور بودیم مطالب پیچیده معماری بخوانیم. به هر حال، به این فکر افتادم که در سال جدید میلادی، هر روز حداقل یک پاراگراف مطلب معماری را ترجمه کرده و در وبلاگم منتشر کنم. 
     برای شروع، یک کتاب معماری جالب به نام What is Architecture?:and 100 Other Questions نوشته Rasmus Waern و Gert Wingardh را انتخاب کردم. در این کتاب به صد سوال ساده در مورد معماری پرداخته می شود و برای هر سوال یک جواب کوتاه یک جمله ای و یک جواب طولانی یک صفحه ای وجود دارد. من هر سوال را در یک پست همراه با ترجمه کوتاهش منتشر می کنم و سعی می کنم در حد امکان پاسخ های طولانی را هم ترجمه کنم. در حال حاضر برای اینکه مدت زیادیست به فارسی تایپ نکرده ام، زمان بسیار طولانی صرف تایپ می شود. برای همین پست و ایجاد این وبلاگ به فارسی دو ساعت وقت گذاشتم. مدتی طول می کشد تا تصمیم بگیرم با چه زبانی با مخاطب ارتباط برقرار کنم. منظورم نوشتن خودمانی فارسی و نوشتن ادبیست. هرچه فکر می کنم، می بینم نوشتن و خواندن "هرچی فکر می کنم" به نظرم راحت تر و صمیمی تر است. هدف من رساندن پیام معماریست نه زیبای زبان فارسی. شاید برای شما جالب باشد بدانید که یکی از بزرگترین مشکلات برای ما ایرانیها در نوشتن متون انکلیسی این است که ما بر طبق عادت، فکر می کنیم هر چه متن پیچیده تر باشد و کلمات نا معمول در آن استفاده شود، متن با ارزش تر است. در نوشتن متن تخصصی انگلیسی، ساده نویسی و رساندن هدف اصلی نویسنده بسیار مهم تر از استفاده از صنایع ادبیست. هفته پیش امتحان GRE داشتم و در حال حاضر هم مشغول نوشتن پایان نامه دکترای مرمت معماری به زبان انگلیسی هستم و هر روز با این مشکل دست و پنجه نرم می کنم. دقت کنید، همین استفاده از عبارت دست و پنجه نرم کردن هیچ موردی در این پست تخصصی معماری ندارد.
     مطلب طولانی شد. دارم فکر می کنم چطور باید متن یک پست را تمام کنم. تصمیمم را گرفتم. صمیمی می نویسم، در غیر این صورت وقت و رغبت نمی کنم خیلی به وبلاگم سر بزنم و بنویسم. بیشتر دوست دارم این وبلاگ جایی باشه برای بلند فکر کردن و ثبت و به اشتراک گذاشتن افکارم. تمام.

https://www.amazon.com/What-Architecture-100-Other-Questions/dp/1780676026