شنبه، اردیبهشت ۰۹، ۱۳۹۶

معماری برای ما چه می کند؟

پاسخ کوتاه: آسایش، شادی، ثبات و حس همراهی به ارمغان می آورد.

پاسخ طولانی: نمی توان هر فضایی را با انسانها پر کرد. در تمام شهرها و تا ابد، خیابانهای نیمه خالی به عنوان جزیی جدایی ناپذیر از آنها باقی خواهند ماند. در بیرون شهر، این خالی بودن  بیشتر احساس می شود. در آنجا، وقتی بیش از هر زمان دیگری به آن احتیاج دارید، معماری، با حضور افرادی که قبلا در آنجا بوده اند و وعده آمدن افرادی که در فاصله زمانی نه چندان زیادی خواهند آمد، در کنارتان است. حتی اگر در حال حاضر تنها باشید. معماری فقط توسعه بافت شهری نیست. بسیار بیشتر از شعار ساخت "محلی برای ملاقات" است. معماری، تقسیم آسایشیست که بودن در جوامع انسانی، به ارمغان می آورد.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 

این آخرین سوال کتاب " معماری چیست؟ و صد سوال دیگر" نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh بود و بعد از نزدیک چهار ماه، ترجمه آن به پایان رسید. امیدوارم در آینده فرصت چاپ آنرا داشته باشم. نویسندگان کتاب دو معمار سوئدی هستند که در تلاشند معماری را بهتر کنند - Rasmus با کلمات و Gert با عمل. یکی از آنها، اغلب با توسل به تاریخ معماری، تلاش کرده است تا نشان دهد چرا ساختمانها اینگونه اند. در عین حال، دیگری در سوئد و جاهای دیگر ساختمانهای بسیاری طراحی کرده است. آندو، قبلا هم کتابهایی مانند Crucial Words: Conditions for Contemporary Architecture با هم نوشته اند. با آنها می توانید با آدرسهای ایمیل زیر تماس بگیرید.
rasmus.waern@wingardhs.se
gert.wingardh@wingardhs.se

Rasmus Waern (چپ) و Gert Wingardh (راست)


جمعه، اردیبهشت ۰۸، ۱۳۹۶

آیا پیشنهادی در مورد اینکه چگونه می توان خانه را کمی زیباتر کرد دارید؟

پاسخ کوتاه: تضاد را با هماهنگی امتحان کنید.

پاسخ طولانی: اجازه دهید بچه ها نزدیکترین اتاق را به در ورودی اختیار کنند. آنها کسانی هستند که فعالترین زندگی اجتماعی را دارند. در داخل اتاقها راه نروید، در عوض سعی کنید با درست کردن مسیری قابل پیاده روی، امکان قدم زدن دور کل خانه را بوجود آورید. احساس رهایی خیلی خوبی می دهد (برای بعضی خانه های امریکایی ممکن است کار کند اما برای خانه های تهران، خیر). داشتن فضای معقول و متناسب (حد اقل یک متر) بین سینک و اجاق گاز بسیار خوب است. در صورت امکان، پلان خانه را طوری طراحی کنید که خطوط دید جالبی در راستای فضاهای داخلی آن بوجود آید. اجازه ورود نور روز از بیشترین جهات ممکن هم کیفیتی بسیار مطلوب است. اتاقهایی که رو به نور سرد صبحگاهی هستند، می توانند رنگهای سرد و آنهایی که رو به نور گرم بعد از ظهرند، رنگهای گرم داشته باشند. تغییر ارتفاع سقف، بعد جدیدی به فضاهای خانه اضافه می کند. وقار سقف بلند و صمصمیت  سقف کوتاه  یک اتاق را با هیچ ترفند دیگری نمی توان بوجود آورد. ساختن یک تاقچه کوچک در دیواری بزرگ هم همیشه جواب می دهد.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 


آدولف لوس، معمار معروف اتریشی از تغییر ارتفاغ  در طراحی ساختمانهایش زیاد استفاده می کرد.


 در طراحی این خانه که 3.5 متر بیشتر عرض ندارد، معمار ژاپنی استفاده هوشمندانه ای از تغییر ارتفاع کرده است.
نمایی دیگر از خانه ژاپنی 3.5 متری


پنجشنبه، اردیبهشت ۰۷، ۱۳۹۶

سیاهه ای از تمام کیفیتهای مطلوب، چگونه باید می بود؟

پاسخ کوتاه: متناقض.

پاسخ طولانی: معماری به واسطه دستچین کردن بوجود می آید. ساختمانهای زیبا، جلوی دید را می گیرند. نماهای شیک و نازک اتلاف انرژی بالایی دارند. فضاهای محصور دلپذیر، باعث می شوند که مردم کوتاه ترین مسیر را برای رد شدن انتخاب نکنند. ساختمانهای یادواره ای (monumental) باعث حقیر شدن ساختمانهای اطرافشان می شوند. انتخاب کردن ساده نیست. یک سیاهه هرگز نمی تواند حق انتخابها را ارزیابی کند، فقط تجربه می تواند این کار را انجام دهد و علاوه بر این، فهرستهای مختلف کنترل کیفیت و اجازه های ساخت هم پایانی ندارند. تیک زدن صرف تک تک اقلام موجود در این فهرستها به هیچ وجه کافی نیست. همه ساختمانهایی که امروزه ساخته می شوند باید مراحل پیچیده و دشوار کنترل کیفیت را طی کنند اما نه لزوما به این معنی  که تمام معماریهای ساخته شده مطابق نیازهای کنترل کیفیت خوبند.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 




دوشنبه، فروردین ۲۸، ۱۳۹۶

آیا طبیعیتر نبود اگر ساختمانها کمی نرمتر بودند؟

پاسخ کوتاه: خط افق صاف هم متعلق به طبیعت است.

پاسخ طولانی: رویای ساخت ساختمانهایی مانند صدف حلزون برای انسان، عمری به قدمت خود معماری دارد. در عین حال، استفاده از خطوط صاف و عمودی هم به همان اندازه معقول است. و اینجا به تضاد ابدی و اساسی معماری می رسیم. استادان سازنده دوره گوتیک، عقایدی داشتند فراتر استفاده از خطوط صاف و زوایای قائمه. فن آوری قرن بیستم، ابتدا با سبک آرت نوو و سپس با ظهور شکلهای مرجان مانند کامپیوتری، توسط فرمهای منحنی و خطوط پیچ در پیچ شکل گرفته است. اما جستجو برای معماری ارگانیک، لزوما قرار نیست ما را به سمت اشکال مواج موجودات دریایی سوق دهد. دنیا همینطوری هم به اندازه کافی پیچیدگی دارد. هدف، طراحی فرمی است که متناسب باشد نه فرو کردن زورکی پایه گرد در سوراخ مربع.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 

ایستگاه متروی Abbesse در محله مونمارت پاریس، کار Hector Guimard،  یکی از معروفترین مثالهای سبک آرت نوو می باشد.
مثال معروف دیگر سبک آرت نوو، Hotel Tassel، کار Victor Horta
اینهم یک صدف حلزون برای زندگی انسان به اسم ناتیلوس ساخت شرکت معماری Senosiain Arquitectos
اینهم نمای داخلی ناتیلوس
حمام و دستشویی ناتیلوس
نمایی دیگر از ناتیلوس
اینهم نما و برش ناتیلوس

یک روز بدون موبایل

     امروز صبح درست لحظه ای که سوار اولین اتوبوس شدم، فهمیدم که گوشی موبایلمو جا گذاشتم. افکار،  تصاویر ذهنی و گزینه هایی که در کسری از ثانیه از جلوی چشمم رد شد  خیلی جالب بود. هنوز برای پیاده شدن فرصت داشتم. در این صورت، اتوبوس بعدی سی و پنج دقیقه دیرتر میومد و با توجه به افزایش ترافیک، تقریبا یک ساعت دیرتر می رسیدم دانشگاه. گزینه دیر رسیدن را به سرعت حذف کرده و به این مساله فکر کردم که در صورت نداشتن موبایل چه اتفاقی می افته. منتظر تماس مهمی نیستم و با کسی هم نمی خوام تماس بگیرم. پس اتفاق خاصی نمی افته. تصمیم گرفتم که اصلا به این موضوع فکر نکنم و روزمو مثل روزهای دیگه با مرور لغتهای جدید برای امتحان GRE شروع کنم. جالب بود که بعد از خوندن هر لغت، فکر نداشتم موبایل وارد ذهنم می شد و متعاقب آن افکار عجیب و غریب دیگه: اگه دوچرخم موقع برگشت پنچر بشه چیکار کنم؟ اگه ساعت ده شب اتفاقی بیفته و مجبور بشم با کسی تماس بگیرم چی؟ من هرجا میرم دوچرخه باهامه. وسایل اولیه پنچری هم همیشه تو کوله پشتیم پیدا میشه. ولی گذشته از همه اینها، گزینه آخری که تا حالا ازش استفاده نکردم تاکسی تلفنی یا لیفت یا اوبره. همین خودش یه آرامش ذهنی میده. بعدش به این مساله فکر کردم که من بیشتر از یکساله که همین برنامه هر روزمه و هیچ اتفاق خاصی نیفتاده پس دلیلی نداره که امروز هم بیفته. میرم سراغ لغت بعدی. حالا همش خاطرات زمانی که موبایل وجود نداشت وارد ذهنم میشه. یاد اولین سالهای ایتالیا می افتم. اون موقع هنوز اینترنت رو گوشی موبایل وجود نداشت. خدمات هم خیلی گرون بود. دولت ایتالیا هم مالیات سنگینی بابت استفاده از موبایل از مشتری می گرفت (اونوقت همش به مخابرات ایران گیر می دادیم). اگه می خواستیم 5 یورو تو گوشیمون پول بریزیم، باید 6 یورو می دادیم. برای 10 یورو، میشد 11.5. درصد دقیقش یادم نیست. اون موقع هنوز سیستم دقیقه مجانی و صحبت با خارج مجانی و  تکست مجانی هم وجود نداشت. برای هر SMS نزدیک سی سنت پول می دادیم. خلاصه، هدفم از گفتن همه این داستانها این بود که به این نکته برسم که یکی از بچه ها کشف کرده بود که از توی سایت اپراتور TIM (که اون موقع به صرفه ترین اپراتور بود و همه ایرانی ها TIM داشتن)، می تونیم ده تا SMS مجانی در روز بفرستیم. خلاصه یه مدت کارمون این شده بود که حتما یه جورایی این جیره روزی ده تا SMS را به هر بدبختی شده استفاده کنیم که یه وقت سرمون کلاه نره. امروز بهتره از قید خوندن لغت بگذرم و به خاطرات روزهای بی موبایلی فکر کنم. جالب تره. 

جمعه، فروردین ۲۵، ۱۳۹۶

چه کسی در مورد معماری بودن ساختمانی تصمیم می گیرد؟

پاسخ کوتاه: معتمدین، منتخبین و سرمایه داران.

پاسخ طولانی: چه خوب می شد اگر می توانستیم بگوئیم همه، اما واقعا به این سادگی نیست. در بسیاری از زمینه ها، در نهایت یک نفر تصمیم گیرنده است. در شهرداریها، باستان شناسان و معماران طرح کلی قسمتهایی که ارزش حفاظت دارند، و اینکه چه چیزی می تواند اجازه ساخت بگیرد را تهیه می کنند. علیرغم تجربه و تخصص آنها، این دو گروه معمولا به تفاهم نمی رسند. باستانشناسان از لایه های تاریخی موجود دفاع می کنند در حالیکه معماران می خواهند لایه های جدید بوجود آورند. خوشبختانه، هر دو آنها در مسیر منفعت عمومی گام بر می دارند، اما همیشه استدلال معماران غیر عملیتر و انتزاعی تر است. چالش رسیدن به توافق در مورد اینکه چه چیزی معماریست، نمی تواند با پرسش "چه چیزی می تواند به معماری تبدیل شود" مقایسه شود. این مساله نقطه عطف تخصص معماریست.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 

تصاویر ذهنی

     وقتی در زمینه موضوعی به مغزمان رجوع می کنیم، جوابی که از آن می گیریم وابسته به تک تک تجارب و خاطره های از پیش ساخته و پرداخته مان می باشد. واضح تر بگویم، با دیدن هر فیلم، خواندن هر کتاب، دیدن هر شهر جدید، تجارب روزمره، برخوردهایی که با افراد مختلف آشنا یا ناآشنا در طول روز می کنیم، هم صحبت شدن و یا حتی گوش سپردن به مکالمه دو مسافر دیگر در اتوبوس، همه و همه در گرفتن جوابی که در جمله اول گفتم موثرند. 
     بعضی از این تصاویر و تجربه ها را می توان به خاطره ها و تجارب مهم تر یا بهتر بگویم تاثیر گذار تر مرتبط کرد. این تاثیر گذاری و اهمیت بیشتر خود می تواند دلایل متعددی داشته باشد. تجربه یک سفر چند هفته ای مثلا به اروپا می تواند تاثیری به مراتب مهمتر از یک دوره زندگی چند ساله داشته باشد. شاید دلیل آن این باشد که مغزمان را از قبل برای ذخیره تصاویر این اتفاق خاص یا این دوره زمانی، آماده کرده بودیم. این آمادگی به مراتب می تواند ناشی از هیجانی باشد که قبل از سفر برای مدتی داشته ایم و این آمادگی باعث شده که تصاویری که در ذهنمان ثبت می شود مثلا طیف رنگی بالاتری نسبت به تصاویر ثبت شده از یک سفر شهرستان داشته باشد. در چند سال آینده، در زمان رجوع به این تصاویر، شاید همین تفاوت رنگ باعث شود که برای مدت زمان طولانی تر و با دقت بالاتر (بهتر است بگوئیم با دقت متفاوت تری) جزئیات بیشتری از آنها را به خاطر آوریم. 
     حال مثالهای فرضی زیر را برای ثبت تصاویر شهری مانند ونیز را در نظر بگیریم: 
     1- یک دانشجوی معماری که برای چندین سال در کتابهای تاریخ، با ساختمانهای شهر آشنا شده ولی هنوز آنها را ندیده است.      2- یک اپراتور کامپیوتر که به موسیقی کلاسیک علاقمند است و هر روز در زمان کار به برنامه رادیویی موسیقی کلاسیکی که اطلاعات کمی هم در مورد قطعات پخش شده می دهد گوش می سپارد و تمام تصاویر ذهنی که از ونیز دارد مرتبط است با موسیقی دوره رنسانس و باروک، ویوالدی، قطعات ویولن و حال و هوای کنسرتهای کلاسیک (چرا که در زمان بیکاری، فیلمهای این کنسرتها را هم از یوتیوب نگاه می کند). 
     3- راننده کامیونی که یکی از دوستانش به تازگی از سفر اروپا برگشته و توضیحات راهنمای توریستی و  چند عکس گرفته شده در میدان سن مارکو را به دوستش نشان داده است. 
     دقیقا به اندازه تمام انسانهای روی زمین می توان تصویر ذهنی متفاوتی از یک موضوع واحد داشت چرا که تجارب قبلی این اشخاص با هم متفاوت است. حتی دوقلوهایی که تمام طول زندگیشان باهم بوده اند و پیشینه تحصیلی و ژنتیکی یکسانی دارند، تصاویر متفاوتی از یک موضوع خواهند داشت. فقط کافیست تصور کنیم که این دوقلوها در زمان رفتن به مدرسه، هر کدام تصاویر پنجره سمت خود را دقیق تر نگاه می کنند و در یکی از روزها، تصادفی در میدان دید یکی از این پنجره ها اتفاق می افتد که دیگری آنرا نمی بیند. همین مساله باعث ایجاد یک جدایی در ذهن آندو شده و از این لحظه به بعد، مسیر ذهنی آنها متفاوت خواهد بود. تصور کنید مسائل دیگری مانند جنسیت، نژاد، درآمد خانوادگی، محل زندگی، کشور و... چقدر زاویه دیدمان را نسبت به هر انسان دیگری متفاوت می کند. 
     همه اینها را گفتم که به یک مساله برسم. تصور کنید در آینده به واسطه پیشرفت علم و تکنولوژی، بتوان این تصاویر ذهنی را مثلا به روی صفحه مانیتور آورد. 
     به تصویر ذهنی خود از شهر پاریس فکر کنید. تصویر ذهنی من نه برج ایفل، نه موزه لوور، نه کلیسای نتردام، نه رودخانه سن و نه منظره کافه های کنار خیابان محله مونمارت است. بلکه تصویر آسانسور و دستشویی هتلی به نام آندره گیل است که در اولین سفرم به پاریس در آن اقامت کردم. آسانسور آن به حدی کوچک بود که باید به پهلو واردش می شدیم. تنگی دستشویی اتاق را نمی توانم توصیف کنم.
     یک مرحله بالاتر، تصور کنید که این تصاویر ذهنی را مستقیم به ذهن همدیگر بفرستیم. در آنصورت باید همیشه گرانترین و بهترین برنامه آنتی ویروس را در مغزمان نصب کنیم و گرنه خودتان بهتر می دانید چه اتفاقی خواهد افتاد. 
  

پنجشنبه، فروردین ۲۴، ۱۳۹۶

آیا تفاوتی بین یک جاده و یک خیابان وجود دارد؟

پاسخ کوتاه: جاده ها سریع ترند؛ خیابانها کند تر.

پاسخ طولانی: هیچ کدام از تصمیم گیریهایی که در مورد شهرمان می گیریم به اندازه آنهایی که مشخص کننده نحوه جابجایی مان در آنها هستند، اهمیت ندارند. در دهه 30 میلادی، پلهای عابر پیاده کم ارتفاع و کوتاهی که در اکثر شهرها، کرانه های رودخانه ها را به هم می پیوستند، کم کم جایشان را به پلهای طولانی و مرتفع مخصوص حرکت اتومبیلها دادند. اینکار، جاده ها را به دل شهرها وارد کرد. در حالیکه یک خیابان دارای مقاصد گوناگونیست، یک جاده تنها دو مقصد را به هم می پیوندد. با ظهور پلهای جدید و دور گرهای ورود و خروج به آنها، آن دو مقصد می توانند بسیار دور از هم و نامناسب برای عابر پیاده قرار بگیرند. این مساله، به نوبه خود، شکل دهنده اکثر محیطهای ساخت دست بشر شد. هیچ چیز به اندازه اتومبیل بر ساخت شهرهای جدید تاثیر نگذاشته است.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 


این مساله در شهری مانند لوس آنجلس (غیر از هسته مرکزی آن که به مراتب بسیار کوچک است)، که کلا بعد از اختراع اتومبیل و مخصوص آن ساخته شده، بسیار مشهود تر است. جابجایی در اکثر مناطق این شهر، بدون اتومبیل امکان ندارد. شاید برای کسی که در شهرهای اروپایی زندگی کرده، اسن مساله عجیب باشد ولی اکثر تاسیسات این شهر اصلا ورودی عابر پیاده ندارند. حتی بعضی از مغازه های رو به خیابان، با وجود داشتن در ورودی در پیاده رو، آنره بسته اند و در ورودی اصلی آنها در پشت ساختمان و از طریق پارکینگ می باشد و همین مساله باعث می شود که افراد بی خانمان در فرورفتگیهای دربهای ورودی این مغازه ها جا خوش کنند. در بسیاری از مواقع، مقصد دقیقا زیر پنجره خانه شماست ولی به دلیل نبود مسیر عابر پیاده، و بزرگ بودن بیش از اندازه بلوکهای شهری (مساله بزرگی بلوکهای شهری هم باعث خستگی و هم عدم جذابیت برای عابران پیاده می شود)، برای رفتن به آنجا باید کل بلوک مورد نظر را دور زده و از پشت وارد شوید. مساله دیگری که باعث می شود شهر لوس آنجلس تا این اندازه برای عابران پیاده دلسرد کننده باشد اینست که مغازه ها و خرده فروشیها در تمام خیابانهای شهر پراکنده نیستند. در یک محله شهری، دو یا سه خیابان اصلی کلا برای استفاده تجاری ساخته شده و در آنها خانه ای وجود ندارد. در این خیابانها، اندازه بلوکها بزرگتر بوده و یک کوچه فرعی در پشت آنها قرار دارد که مخصوص ورود اتومبیلها به پارکینگهای این مغازه هاست. همین تفکیک مغازه و خانه باعث شده که هیچ کس به هیچ دلیلی غیر از ورزش و گرداندن سگ، پیاده از خانه خارج نشود. در این شهر می توان ساعتها بدون برخورد با انسان دیگری، راه رفت. در سالهای اخیر و به خصوص با مطرح شدن مساله توسعه پایدار (sustainability)، این نوع سبک زندگی دیگر صرفه اقتصادی ندارد. به همین دلیل شهر لوس آنجلس در سالهای اخیر سرمایه گذاریهای کلان متعددی برای توسعه سیستم حمل و نقل عمومی شهری، فضای سبز و زندگی در آپارتمانها و مجتمعهای مسکونی به جای خانه های تک خانواده انجام داده است. هسته مرکزی لوس آنجلس به سرعت در حال تبدیل از یک شهر متروک و دلگیر، به یک شهر پر شور پر تحرک است و این مساله باعث شده که قیمت زمین در بافت مرکزی شهر به شدت بالا رفته و معضل دیگری به نام gentrification بوجود آید. 


دور نمای هسته مرکزی شهر لوس آنجلس.


سه‌شنبه، فروردین ۲۲، ۱۳۹۶

آیا پاسخ در محیط اطراف نهفته است؟

پاسخ کوتاه: به هر حال، هر سایتی در نتیجه کار معمار، باید بهتر از قبل باشد.

پاسخ طولانی: اینکه ساختمانهای جدید باید با محیط اطراف خود هماهنگ باشند، تفسیر نسبتا جدیدیست که برای اولین بار در دهه پنجاه میلادی و در شهر میلان وارد بحث معماری شد. این نظریه، در نهایت تاثیر عظیمی بر سیاست گذاران، چه در سطح ملی و چه بین المللی گذاشت. در عین حال، عاری از نقص نیست. همیشه این خطر وجود دارد که ضمیمه جدید، نسخه کم کیفیتی از آنچه در زمینه وجود دارد باشد. اگر محیطی بیش از حد دلتنگ کننده باشد، معمار نیاز دارد که از قید آن رها شود. همیشه باید این سوال را مطرح کرد که: باید از چه عناصری تبعیت کرد؟ استادان عصر باروک در رم، هیچ اشکالی ندیدند که همه چیز را به یکباره از ابتدا بازآفرینی کنند. با استفاده از ابتکار و تخیل، یک معماری کاملا جدید را در بافت قدیمی شهر وارد کردند. گوش سپردن و صحبت کردن به طور همزمان، سخت تر از آن چیزیست که تصورش را می کنید.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 


اگر بخواهیم سبک باروک را در چند جمله خلاصه کنیم، مهمترین مشخصه های آن در شهرسازی عبارتند از خیابانهای عریض و مستقیمی که در دو انتهای آنها بنای یادبود مشخصی ساخته می شود که از فاصله دور قابل رویت است. در اصطلاح معماری، در آکس قرار دارد. در ابعاد ساختمان، استفاده از اشکال منحنی چه در پلان و نما (مخصوصا بیضی) و داشتن فرو رفتگی و بر آمدگی زیاد در نما که باعث ایجاد سایه روشن بسیار مشخصی می شود، از مشخصه های اصلی این سبک می باشند. عناصر تزئینی آن هم کاملا مشخصند که در اینجا به آن نمی پردازم. 

میدان سن پیتر در رم ساخت برنینی یکی از شاهکارهای عصر باروک می باشد.
نمونه ای از معماری باروک در رم.
نقشه رم. خطوط سیاه نشان دهنده خیابانهایی هستند که در عصر باروک در بافت قرون وسطای شهر ایجاد شدند. 

دوشنبه، فروردین ۲۱، ۱۳۹۶

معنی کلمه معمار (architect) چیست؟

پاسخ کوتاه: رئیس سازندگان

پاسخ طولانی: کلمه architect هیچ ربطی به کلمه arch (به معنی طاق) ندارد. ریشه یونانی قسمت اول کلمه به معنی "رئیس" می باشد. قسمت دوم اشاره به سازنده یا نجار می کند و همچنین ریشه کلمه technology نیز می باشد. یونانیها آنرا به عنوان فعل هم استفاده می کردند که به معنی رهبری یا هدایت کردن بود. کلمه tectonic برای توضیح چیدمان اجزای یک ساختمان بکار می رود. در گذشته، کلمه architectonic برای توضیح ساختار هنری یک ساختمان بکار می رفت. امروزه عنوان architect برای افرادی که سیستمهای کامپیوتری را طراحی می کنند یا افرادی که بر سر توافقات مذاکره می کنند نیز بکار می رود. شاید وقت آنست که دوباره برگردیم به معنی اصلی کلمه architect یعنی رئیس سازندگان یا سر سازنده (مثل سر کارگر).

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 

یکشنبه، فروردین ۲۰، ۱۳۹۶

درک بعضی ساختمانها سخت است. چه باید بکنم؟

پاسخ کوتاه: به چشمهایت اعتماد کن. احتمالا ساختمان غیر عادیست.

پاسخ طولانی: موسیقی و معماری زبانهایی هستند فرای زمان و مکان. یک عبادتگاه هزار ساله، پر است از پیامهای مذهبی که امروزه افراد کمی قادر به درک آنها، بدون داشتن نیاز به مفسر می باشند. اما گذشته از تزئینات منسوخ، معماریی وجود دارد که همه می توانند با آن ارتباط بر قرار کنند. همچنین ابعاد و اندازه هایی که در هر جا و در هر زمان، تا حد زیادی یکسانند. یک اتاق، تقریبا 3.5 در 3.5 متر، می تواند برای هر منظور خانگی مورد استفاده قرار بگیرد و بنابراین می توان انواع مختلف آنرا در گوشه و کنار دنیا پیدا کرد. شاهکارهای واقعی، هرچقدر هم معمولی باشند، برای همه لذت بخشند. طراحی ساختمانهایی با سادگی محلی، استعدادیست که به معماران کمی اعطا شده است.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 

جمعه، فروردین ۱۸، ۱۳۹۶

پنج بهتر است یا چهار؟

پاسخ کوتاه: در اکثر موارد، پنج.

پاسخ طولانی: اهمیت عرفانی اعداد در ادیان مهم دنیا، جای تعجبی ندارد. در محیطهای ساخت دست بشر هم اعداد نقشی مرکزی ایفا می کنند. کار کردن با اعداد زوج می تواند سخت باشد. نظم ایجاد شده توسط آنها خسته کننده و پیش پا افتاده است. گاهی فضای بین المانها مهمتر از خود آنهاست. فضای بوجود آمده بین المانهای زوج، همیشه فرد است. عدد یک، دنیایی در خود دارد. با عدد دو، حرکت شروع می شود، اما تا عدد سه، پیچیدگی وجود ندارد. عدد چهار، در هر حالت، گروهی محصور بوجود می آورد. و عدد پنج، امکان ادامه دادن را پیشنهاد می دهد. هفت حتی از پنج هم بهتر است. با عدد هشت، به مرز مجموعه ای شامل اعضای منفرد و شلوغی می رسیم. اعداد بزرگتر از این را نمی توانیم بدون شمردن تک تک المانهای آن درک کنیم.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 


نمای داخلی یک کلیسای رمانسک در آلمان. به تعداد المانها و فضای ایجاد شده بین آنها دقت کنید.
دسته بندی المانهای زوج (معمولا جفت) در تعداد گروههای فرد (معمولا سه)، روشی برای ایجاد پیچیدگیست. 

پنجشنبه، فروردین ۱۷، ۱۳۹۶

چرا با داشتن کامپیوتر ماکت بسازیم؟

پاسخ کوتاه: چون به اندازه یک قدم کوچک به واقعیت نزدیکتر است.

پاسخ طولانی: معماری در ابعاد چندگانه جابجا می شود در صورتیکه عکس فقط می تواند یک قطعه کوچک از آنرا توصیف کند. ماکت می تواند چیزی به بیننده بیاموزد. یک ماکت کوچک مقوایی یا چوبی قابلیت اینرا دارد که توسط افراد گرد آمده در یک مکان، به طور همزمان مورد بررسی قرار گیرد در صورتیکه یک مدل مجازی کامپیوتری برای بررسی شخصی مناسب تر است. با این حال، همه مدلها - مدلهای علمی مفهومی یا مدلهای فیزیکی مادی - قابلیت انتقال تنها گوشه ای از واقعیت مربوط به دانش خود را دارا هستند. تجربه بدست آمده به واسطه این گوشه کوچک می تواند صرف بهینه سازی شود. به هر حال، مجازی یا واقعی، یک مدل هرگز کافی نیست. قبل از دیدن همه آن چیزی که وجود دارد، باید مدلهای مختلف بسیاری را دیده باشیم.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 


حالا که حرف از مدلسازی کامپیوتری شد، اینهم آخرین مدل کامپیوتری که در راینو ساخته ام. ساختمان فرضی غازانیه در شنب غازان، تبریز.

چرا این همه تغییر؟ آیا معماران نمی توانند از اول چیزی را درست طراحی کنند؟

پاسخ کوتاه: خیر. طراحی کردن یاد گرفتن است.

پاسخ طولانی: همیشه باید جرات تغییر فکر خود را داشته باشید چرا که هیچ کس از ابتدا همه چیز را نمی داند. یک اسکیس، چیزی جز مجموعه ای از اطلاعات نیست. پیچیدگی یک طرح زمانی بدست می آید - یا باید بدست آید - که درسمان را آموخته باشیم. تقریبا همه پروژه های ساختمانی دارای تضادها و ناسازگاریهایی هستند. بعضی از آنها می توانند به قدری ویرانگر باشند که کل نقاط قوت اصلی پروژه را نابود کنند اما اکثر آنها محکی برای نقاط ضعف پروژه بوده و در نهایت به بهبودی طرح می انجامند. مطمئن نیستم اما فکر می کنم شاید شک کردن لازمه فرایند طراحی خلاقانه باشد.  

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 

چهارشنبه، فروردین ۱۶، ۱۳۹۶

آیا معماران مستبدند؟

پاسخ کوتاه: خیر. مسئولیت ارائه راه حل را با استبداد اشتباه نگیرید.

پاسخ طولانی: کمتر اتفاقی به اندازه زمانیکه در دهه هفتاد میلادی، عده کثیری از مردم اعتمادشان را به معماران از دست دادند، باعث ایجاد تغییر بنیادی در نقش این حرفه شده است. پس از آن، دیگرهیچ چیز مثل قبل نبود. بسیاری از ستاره معماران (starchitect) متولد شده در سالهای ابتدای قرن بیستم، مانند آلوار آلتو، به پایه های ثابت دنیای معماری تبدیل شدند، اما وقتی جامعه ای که آنها را به عرش رسانده بود، به ناگاه به تمام این تشکلات پشت کرد، با سر به زمین خوردند. طغیان بر علیه وضعیت موجود، قوانین بازی را به خصوص برای معماران و سیاستمداران تغییر داد. و از دست دادن اقتدار، در مدت زمان کوتاهی منجر به از دست رفتن اعتماد به نفس شد اما این مساله ای نیست که در امروز از آن گله مند باشیم. روزهایی که یک معمار می توانست با یک حرکت، جنبشی را هدایت کند، به سر آمده است. امروزه، داشتن اشتیاق و ترغیب همگی به همکاری، جزو ضروریات است. این مساله زمانی بیشترین بهره وری را خواهد داشت که معماران خودشان را باور داشته باشند.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 

آلوار آلتو، 1976-1898


دوشنبه، فروردین ۱۴، ۱۳۹۶

طراحی پارامتریک چیست؟

پاسخ کوتاه: وقتی فرم از داده پیروی می کند.

پاسخ طولانی:  بدنه یک قایق بادبانی به واسطه تعامل بین متغیرهای مشخصی شکل می گیرد، از جمله طول، پهنا، عمق، شکل قوس، شکل عقب قایق، تیر ته آن و قوانین هیدرودینامیک. قوس هر دنده، با استفاده از تابعی متشکل از تمام پارامترهای فوق ساخته می شود. کامپیوتر ها در محاسبه شکلهای پیچیده فوق معجزه می کنند اما سازندگان قایق و سنگتراشان، قرنها با طراحی پارامتریک سر و کار داشته اند. برش و تراش یک قطعه سنگ در معدن، به صورتی که کیلومترها دورتر، در یک گنبد در حال ساخت جا بگیرد، مستلزم داشتن روش انجام محاسبات پیچیده و همچنین راهی برای انتقال این محاسبات است. درست مانند مدلهای امروزی ایجاد شده توسط کامپیوتر، این روشها می توانند بسیار تاثیرگذار باشند اما هنر طراحی فضا ارتباط چندانی با انجام این محاسبات پیچیده ندارد. اگر معمار پارامترهای درست را انتخاب نکند، نتیجه به نظر تک کاره (برعکس چند کاره) خواهد آمد. پایه ای ترین پارامترها در معماری، انسان و حواس پنجگانه اش می باشند.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 

نمونه ای از طراحی پارامتریک توسط نرم افزارهای کامپیوتری