دوشنبه، اسفند ۲۳، ۱۳۹۵

من فضاهای داخلی با رنگهای روشن و دلباز را دوست دارم. چه کسی دوستشان ندارد؟

پاسخ کوتاه: بستگی به زمان خواندن اسن کتاب دارد.

پاسخ طولانی: وقتی زیگموند فروید از وین به لندن نقل مکان کرد، دفتر کارش را با تمام جزئیاتش با خود برد. دلیلی برای عوض کردن چیزی که خوب کار می کرد، ندید. علاوه بر این، دلیلی برای افزودن تعمدی بر تغییراتی که الزاما بر اثر تبعید در زندگیش پدید آمده بود، نداشت. دفتر فروید، با کاناپه معروفش، دلگیر و تاریک بود. همانطور که سایه های درون اتاق، از عیان کردن فوری آنچه در آن بود، خودداری می کردند، خود اتاق، به نوبه خود، به خوبی از عهده مسئولیت گشودن گنجینه اسرار و عیان کردن زوایای تاریک روح بیمارانی که بر کاناپه لمیده بودند، بر می آمد. دفتر کار فروید به اندازه اتاق کار آقتابگیر شما، در یک روز پرکار، بازدهی داشت. شاید آفتاب و هوای تازه برای دور کردن سل مفید باشند، اما فروید برای نفوذ به ژرفای دورترین زوایای وجود انسانها، به تاریکی متوسل شده بود. یک ذره نور، در اتاق تاریک درخشانتر به نظر می رسد.
   
برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 

کاناپه معروف فروید در دفتر کارش
دفتر فروید (البته بازسازی آن)
دفتر فروید در وین
نمای دیگری از دفتر فروید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر