شنبه، بهمن ۲۳، ۱۳۹۵

آیا معماران همیشه باید ساختمانشان را در بهترین نقطه سایت بسازند؟

پاسخ کوتاه: خیر، کنار آن. 

پاسخ طولانی: موقعیت قرارگیری بنا در سایت حرف اول را در معماری می زند اما تنها عنصر تعیین کننده نیست. معماری باید به مقیاسی بزرگتر از خود ساختمان توجه کند. بر روی کاغذ، عوامل طبیعی بزرگ، بیشتر به چشم می آیند. مثلا دشت آنسوی یک بیشه. شاید همین دلیلی باشد برای اینکه قبل از شروع به طراحی، از سایت بازدید نکنیم. مقیاس گاهی معمار و طراح را به اشتباده می اندازد. سایت همواره تغییر می کند. تاثیر نور خورشید، نیروی باد و خود زمین بسیار مهمتر و غیر قابل تغییر تر از تمام آنالیزها و بررسی هایی است که تیم طراحی انجام می دهند.

برگرفته از کتاب معماری چیست؟ نوشته Rasmus Waern and Gert Wingardh 


     منظور نویسنده اینست که معمار ممکن است در بازدید خود از سایت تحت تاثیر عواملی قرار بگیرد که موقتی و زودگذر بوده و همین منجر به تصمیم گیری نادرست شود. من به هیچ وجه با عقیده نویسنده موافق نیستم چرا که یک معمار مجرب همیشه در زمان بازدید از سایت دقیقا به عواملی غیر از مثلا منظره زیبای پائیزی، یا صدای یک رودخانه خروشان یا گلهای بهاری یک دشت توجه می کند. منظره زیبای پائیزی ممکن است در سایر فصلها هیچ زیبائی نداشته باشد و یا نزدیکی به رودخانه باعث ایجاد مشکلاتی مانند سیل و آب گرفتگی در فصول بارندگی شود و یک دشت پر گل ممکن است در آخر تابستان تبدیل به مکانی پر از حشرات موذی و موش شود. 
     مثالهای زیادی از انتخاب جای نامناسب توسط معماران در تاریخ معماری وجود دارد. شاید یکی از معروفترین آنها خانه Farnsworth در هشتاد کیلومتری شیکاگو ساخته میس من در روهه باشد که در یک زمین باتلاقی تزدیک رودخانه قرار گرفته و چندین بار دچار سیل گرفتگی شده است. مشکلات موجود در این ساختمان اعم از سیل گرفتگی، هزینه سرسام آور تهویه هوا، جذب حشرات موذی، زنگ زدن مداوم ستونهای فولادی و نبود هیچ فضای بسته خصوصی باعث شد که صاحب ساختمان از دست میس ون در روهه به دادگاه شکایت کند. با وجود همه این مشکلات، شکی نیست که خانه Farnsworth یکی از بهترین مثالهای معماری سبک International و مینیمالیسم بوده و افراد زیادی سعی کرده اند از آن تقلید کنند. 

خانه Farnsworth  در بهترین حالت خود

خانه Farnsworth

خانه Farnsworth

با دیدن عکسهای فوق همه آرزو می کنند در این ویلا زندگی کنند ولی تصور نمی کنند که این صحنه ها فقط چند ساعت در روز و آنهم در روزهای خاصی از سال که باران نمی بارد وجود دارند. شب گرم تابستانی را در نظر بگیرید که تمام اطراف خانه پر از پشه و دیگر حشرات موذی شده و جرات نمی کنید حتی یکی از درها یا پنجره ها را برای بیرون رفتن باز کنید. یا ظهر تابستانی که آفتاب داغ برای چندین ساعت به سقف تابیده و حرارت و گرما از همه طرف وارد خانه می شود (به صدای ناهنجار دستگاههای تهویه هوا هم می توان فکر کرد). در تاریکی شب هوس کرده اید پرده ها را کنار زده و چند شمع روشن کنید. بازتاب نور شمع در شیشه های بزرگ موازی تا بی نهایت دور دیده می شود و احساس می کنید در میان ارواح از همه طرف خانه را محاصره کرده و با هر حرکت کوچک سرتان کل نور بازتاب شده هم تکان می خورد. 

خانه Farnsworth: شاید بعضیها این تصویر شاعرانه برفی را بیشتر دوست داشته باشند. 

خانه Farnsworth: یا این تصویر پائیزی زیبا را.

خانه Farnsworth: یا حتی این تصویر را که یادی هم از ونیز کرده باشند.

خانه Farnsworth: فکر کنم با دیدن این عکس از خرید خانه منصرف شده باشید.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر